در نشست پرسش و پاسخ همایش منشاء حیات در دانشگاه تربیت مدرس بررسی شد

علم، فلسفه یا مذهب؛ کلید معمای منشاء حیات در دست کدام است

تهران (پانا) - در پنل پرسش و پاسخ همایش «منشاء حیات» اندیشمندان درباره تضادهای دو نظریه «خلقت یکباره» و «تکامل» به بحث و تبادل نظر پرداختند.

کد مطلب: ۹۲۱۱۲۶
لینک کوتاه کپی شد
علم، فلسفه یا مذهب؛ کلید معمای منشاء حیات در دست کدام است

پنل پرسش و پاسخ همایش منشاء حیات بعد از ظهر امروز چهارشنبه ۲۲ خردادماه ۹۸ در سالن شهید مطهری دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس تهران با حضور اساتید و دانشگاهیان برگزار شد.

دکتر ابوالفضل درویزه، دکتر عباس صاحبقدم لطفی و حجت‌الاسلام دکتر نادعلی علی‌نیا اساتید حاضر در پنل پرسش و پاسخ بودند که به پرسش‌های مطرح شده درباره منشاء حیات، تقابل نظریه تکامل با نظریه خلقت یکباره و دیدگاه های علمی و فلسفی و مذهبی متضاد درباره منشاء حیات پاسخ گفتند.

حجت‌الاسلام نادعلی که صبح امروز سخنرانی خود با موضوع «حیات، حقیقتی شگرف» را در همایش ارائه کرده بود، در آغاز نشست در پاسخ به سوالی درباره روایات متفاوت قرآنی درباره خلقت و اینکه آیا انسان از گل خلق شده است یا روح یا آب گفت: قرآن جایی می‌گوید شما را از گل آفریدم، جایی می‌گوید از خودم در شما روح دمیدم. شاید به تظر می‌رسد تناقض وجود دارد، درحالی که تناقضی در کار نیست. باید کلام خدا را کامل بشنوید. وقتی می‌گوید شما را از گل آفریدم یعنی شروع خلقت آدم از گل بود، و وقتی صحبت از انسانیت و کمال می‌شود می‌گوید از روح خود در شما دمیدم‌، یعنی وقتی فیزیولوژی بدن تمام شد، روح خدا دمیده می‌شود. باید آیات را درکنار هم ببینید.

دکتر درویزه استاد دانشگاه تربیت مدرس که در همین همایش تحت موضوع «پایداری ساختارهای حیاتی، رهیافت تکنولوژیک» سنخرانی کرده بود، در پاسخ به مسئله یکی از حضار درباره نظریه تکامل و عدم منافات آن با خلقت الهی گفت: ما برای درک حتی یک تک سلولی نیاز به دیسیپلین‌های متعدد مهندسی داریم. ما در دنیای فاقد حیات، سلولی با ویژگی های شیمیایی و فیزیکی داریم و حال این سلول حیات پیدا می‌کند و در عالم حیات ما سلولی داریم که به یک «کارخانه تمام اتوماتیک» تشبیه شده است. حال سوال اینجاست که با چه مکانیزم می‌شود بین این دو پل زد.

آیا داروینیسم منافی وجود خالق است

علی نیا درباره چالش‌انگیز شدن موضوع تکامل گفت: ظاهرا ما موضوع را خوب نفهمیدیم. بعضی فکر می‌کنند چون آدم شباهت به میمون دارد پس هرچه به عقب می‌رویم، اخلاق و کرامات انسانی هم بیشتر شبیه میمون خواهد بود. این یعنی سقراط چون سه هزار سال قبل از ما بود، پس او از لحاظ کرامات و تعقل و ادراک انسانی به میمون نزدیک‌تر است. این یعنی آدم‌های امروزی بیشتر از حضرت یوسف که دو-سه هزار سال پیش زندگی می‌کرد شرافت و کرامت دارند. ولی اینطور نیست. شرافت و انسانیت ربطی به تکامل ندارد.

درویزه نیز در ادامه بحث «تکامل» در مقابل «آفرینش یکباره» گفت: نیوتون آمد جاذبه را کشف کرد، ولی نیروی جاذبه را به جای خالقِ متعال قرار نداد؛ اما داروین در کتاب «منشاء انواع» خود یک مکانیزم مادی را جایگزین خلقت حکیمانه کرده است. هرچند به نظر می‌رسد داروینیسم منافاتی با وجود خالق ندارد.

در نشست پرسش و پاسخ این همایش نظر اکثر حضار شرکت‌کننده در مباحث این بود که علم به‌طور عام و تکامل به طور خاص منافاتی با آفرینش خالق ندارد.

علی نیا در تکمیل سخنان خود گفت: اینکه یک اتوموبیل که همه قطعات آن درست طراحی و تنظیم شده به خوبی کار کند جای تعجب نیست، باید پرسید چه کسی صاحب آن تفکر بوده است. آیا واقعا فکر می‌کنید یک تک‌سلولی بی‌جان تبدیل به جاندار شد و سپس به جانور و انسان تکامل پیدا کرد؟ این ماشین خلقت را چه کسی به وجود اورد؟ صانع کیست و ناظم کیست؟ قرآن کریم می‌فرماید اگر همه جن و انس جمع شوند نمی‌توانند حتی یک مگس خلق کنند. باید بپرسیم آن سلول بی‌جان از کجا آمده و خالقش کیست؟

وی کلید حل معمای منشاء حیات را در دست فلسفه دانست و افزود: ابن سینا هزار سال پیش این نکته را فهمید و برای همین گفت «فقر در ذاتِ معلول است.» قرار نیست اگر در موضوعی اختلاف نظر داریم هیچ نظری درست نباشد. هزاران برهان درست علمی داریم که همیشه درست بوده و هستند. اجتماع نقیضین محال است. یک میلیون سال پیش هم محال بود. یک میلیون سال بعد هم محال است. ما از صبح در این همایش تکرار می‌کنیم که باید علمی حرف زد. آیا استفاده از برهان فلسفی علمی نیست؟ واقعیت این است که علم زیست شناسی به تنهایی قادر نیست به منشاء حیات برسد. چون حیات امری ماورایی است و نه از جنس تجربی. شیمیدان‌ها و زیست‌شناسان هم بارها ناتوانی خود را در اثبات منشاء حیات اذعان کرده‌اند.

در پایان پنل پرسش و پاسخ، دکتر صاحبقدم لطفی دبیر علمی همایش در جمع بندی مباحث مطروحه گفت: مذهب، فلسفه و ساینس (علم) هر سه در شناخت منشاء حیات درگیر هستند. این اشتباه است که هریک از آنها بخواهند دیگری را با برچسب دگماتیسم از صحنه خارج کنند. علم و فلسفه و مذهب هیچ کدام به تنهایی نمی‌توانند پاسخگوی منشاء حیات باشند.

**

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار