پایانی بر واقعگرایی راهبردی در کاخ سفید

تهران (پانا) - «دونالد ترامپ» به گفته برخی تحلیلگران، آمریکا را به دوره ای از بی راهبردی کشانده است. صرف نظر از درستی یا نادرستی این ایده، بی توجهی ترامپ به طیفی از آموزه های واقعگرایی راهبردی که سال ها بر سیاست خارجی واشنگتن حاکم بوده، دگرگونی آشکاری را در رویکردهای کاخ سفید به وجود آورده است.

کد مطلب: ۹۱۳۴۸۱
لینک کوتاه کپی شد
پایانی بر واقعگرایی راهبردی در کاخ سفید

به گزارش ایرنا، آزمایشات اخیر موشکی در شبه جزیره کره بار دیگر نگاه ها را به تحولات این منطقه و سرنوشت مذاکرات واشنگتن- یونگ یانگ دوخت.
ابتدای هفته جاری بود که رسانه های کره جنوبی از شلیک و آزمایش چند موشک کوتاه برد از پایگاهی در شرق همسایه شمالی خبر دادند. پس از آن منابعی در کره شمالی تایید کردند که «کیم جونگ اون» رهبر این کشور شخصا بر این آزمایش ها نظارت داشته است.
کره شمالی از آغاز گفت وگوهای هسته ای با آمریکا یعنی یک سال و چند ماه اخیر از انجام هرگونه آزمایش هسته ای و موشک های بالستیک خودداری کرده است. به گفته «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه آمریکا، وزارت دفاع این کشور باید اعلام دارد که آزمایش اخیر کره شمالی از نوع موشک بالستیک بوده است یا خیر. اما همچنان امیدوار است که کشورش با کره شمالی به توافق برسد.
پس از این رخداد و بر خلاف برخی انتظارات، ترامپ مواضعی ملایم را در قبال کیم اتخاذ کرد و در توییتر خود نوشت که با رهبر کره شمالی روابط نزدیکی دارد و کیم نمی خواهد وعده اش در مذاکرات گذشته را زیر پا بگذارد و همچنین معامله دو کشور به انجام خواهد رسید.
به رغم این تعارفات دیپلماتیک، امتیازی که واشنگتن به پیونگ یانگ به خاطر آمدن پای میز مذاکره داده تقریبا هیچ بوده است. کره شمالی اصرار دارد با تعلیق آزمایشات نظامی اعم از هسته ای و موشکی بخشی از تحریم های این کشور لغو شود اما ترامپ می گوید همین که دست به اعمال تحریم هایی تازه نزده خود امتیازی بزرگ به پیونگ یانگ محسوب می شود.
این وضعیت، نارضایتی رهبر کره شمالی را به دنبال داشته اما برای ترامپ که به توقف آزمایشات نظامی پیونگ یانگ می بالد شرایطی مطلوب است. به همین خاطر ناظران اقدام اخیر کره شمالی را هشداری به آمریکا برای تغییر وضعیت مذاکرات قلمداد می کنند.

** ترامپ، چماق بی هویج و تاکتیک دیوانگی
ترامپ به رغم رویکردهای سوداگرانه در سیاست داخلی و خارجی، نوع خاصی از تاجرپیشگی را پیش می برد؛ روشی که برخی آن را سوداگری تهاجمی می دانند و حتی شماری از نزدیکان وی می گویند رئیس جمهوری آمریکا در رایزنی و معامله با ترساندن طرف مقابل، استفاده فراگیر از همه ابزارهای قدرت و بدون دادن امتیاز قصد دارد به منافع سیاسی و اقتصادی خود دست یابد.
تعاریف دیگری هم از مشی دیپماتیک ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید صورت گرفته است؛ از مذاکره با چماق منهای هویج تا تاکتیک دیوانگی که ناظر بر ایجاد هراس در طرف مقابل از دست زدنِ تصمیم گیران واشنگتن به اقدامات نامتعارف و پرهزینه است.
در حالی که واشنگتن هشدار داده از جمعه پیش رو (بیستم اردیبهشت ماه) تعرفه های 10 درصدی کالاهای وارداتی خود از چین به ارزش 200 میلیارد دلار را به 25 درصد خواهد رساند و در اقدامی بی سابقه روی 320 میلیارد دلار دیگر از تجارت خود با پکن رقمی مشابه از تعرفه را وضع خواهد کرد، سران چین خواستار مصالحه ترامپ در مذاکرات تجاری شده اند.
اقداماتی از این دست نمودهایی از شیوه های غیرسازشکارانه ترامپ در پی گیری منافع سیاسی و تجاری است؛ تصمیماتی که باعث شده تحلیلگران اظهار دارند رئیس جمهوری کنونی آمریکا همه چیز حتی پرستیژ و آینده نگری سیاسی این کشور را فدای منافع ملموس اقتصادی کرده است.
به نوشته برخی رسانه ها، نتیجه رویکردهای تجاری ترامپ و فشار وی بر متحدان و شرکای مختلف واشنگتن برای رساندن سود بیشتر به آمریکا سبب بهبود شاخص هایی چون اشتغال در این کشور شده است. به تازگی موسسه «گالوپ» در نظرسنجی اعلام داشته محبوبیت ترامپ بین آمریکایی ها به رقم بی سابقه 46 ترقی کرده است. هر چند هنوز بیش از نیمی از آمریکایی ها مخالف ترامپ محسوب می شوند اما وی امید دارد با تکیه بر این محبوبیت در انتخابات 2020 بار دیگر مقابل رقبای دموکرات به برتری دست یابد.
با این حال این پرسش مطرح است که دور ساختن آمریکا از جایگاه رهبری سیاسی یا هژمونی خودخوانده نزد شرکای مختلف و فروکاستن نقش این کشور از یک ابرقدرت چهاربعدی (سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی) به یک قدرت اقتصادی بی رقیب چه تبعاتی را برای آمریکا در آینده نظام بین الملل به دنبال خواهد داشت؟

** پایان رئالیسم راهبردی
همچنان که اشاره شد برخی صاحبنظران مسائل بین المللی می گویند آمریکای ترامپ وارد دوره بی راهبردی شده است. به عنوان مثال رئیس جمهوری آمریکا در پایان مردادماه 96 از استراتژی جدید آمریکا در افغانستان رونمایی کرد و وعده تقویت نیروهای نظامی در این کشور را داد.
یک سال و چند ماه بعد یعنی اواخر پاییز پارسال ترامپ اعلام داشت بخش بزرگی از هفت هزار نیروی نظامی آمریکا را از افغانستان بیرون خواهد کشید و نظامیان آمریکایی سوریه را هم ترک خواهند کرد.
در کنار بی راهبردی و توسل به تاکتیک های کوتاه مدت برای پیشبرد اهداف دولت ترامپ، نکته ای که برخی تحلیلگران به آن اشاره می کنند بی توجهی وی به اصول «رئالیسم استراتژیک» است که در بسیاری از تصمیم سازی های چند دهه اخیر واشنگتن در حوزه سیاست خارجی به چشم می آمد.
در گیر و دار جنگ کره (1953-1950 میلادی)، «هری ترومن» رئیس جمهوری وقت آمریکا اقدام به برکناری ژنرال «داگلاس مک آرتور» کرد. دلیل اصلی ترومن در برکناری ژنرال پنج ستاره آمریکایی و فرمانده قوای این کشور در شرق آسیا اصرار وی بر بمباران نواحی جنوبی چین یعنی عمق لجستکی بود که از آن نیروهای کره شمالی در جنگ با کره جنوبی و نیروهای نظامی بلوک غرب تغذیه و حمایت می شدند.
هر چند مک آرتور اتخاذ این تصمیم را پایانی بر درگیری های شرق آسیا و پل پیروزی نهایی آمریکا می انگاشت اما انگاره های رئالیسم راهبردی که بعدها در رقابت هسته ای با اتحاد جماهیر شوروی نیز لحاظ می شد مانع از حرکت سران واشنگتن به سمت ثبت برتری نهایی نظامی شد.
«توماس شیلینگ» اقتصاددان و استراتژیست آمریکایی (2016-1921 میلادی) به عنوان مبدع نظریه رئالیسم استراتژیک بر این باور بود که در هماوردی های خرد و کلان با رقبا یا شرکا به جای تلاش برای غلبه نهایی باید امکانی را جهت عقب نشینی طرف مقابل فراهم ساخت. به عبارتی دیگر یکی از اصلی ترین رویکردها برای دستیابی به اهداف درازمدت، پرهیز از ایجاد شرایط غیرقابل کنترل و همچنین جلوگیری از برخوردهای پرهزینه، اعطای حداقلی از امتیاز و فضای مانور به طرف مقابل است.
فراموشی بخش مهمی از رئالیسم راهبردی اینک خود را در اعمال «فشار مضاعف» بر تهران، خودداری از اعطای هرگونه امتیاز به کره شمالی، اصرار بر شکل دادن به «معامله قرن» در سرزمین اشغالی و حمایت بی دریغ و به شدت یکجانبه از سیاست های افراطی رژیم صهیونیستی و مصالحه ناپذیری در مذاکرات تجاری نشان می دهد.
نتایج کوتاه مدت سازش ناپذیری کاخ سفید در دوره ترامپ شاید خود را به شکل منافع ملموس تجاری و عقب نشینی های سیاسی رقبا نشان دهد و شاید هم به برخوردهای پرهزینه نیانجامد اما زمینه های ایجاد نوعی هم نوایی بین المللی علیه یکجانبه گرایی مفرط آمریکایی و افول جایگاه واشنگتن در سلسله مراتب جهانی را مهیا خواهد ساخت.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار