علیرضا رئیسی دانائی*

من هیمه‌ام، بشکن مرا برای اجاق خانه‌ات...

صنعت نشر و چاپ کتاب در هر کشوری نمودار وضعیت فرهنگی آن کشور است. به یک ملت کتابخوان و صاحب دانش و فرهنگ نمی‌توان زور گفت یا استثمارشان کرد.

کد مطلب: ۹۱۰۸۵۲
لینک کوتاه کپی شد

مردم ایران از دیرباز تاریخ، همیشه انسان‌هایی اهل نوشتن و کتاب بوده‌اند. و در بیشتر پایتخت‌ها و شهرهای بزرگ ایران وجود کتابخانه‌های بزرگ نشان از علایق مردم کتابخوانی بوده است. با اینکه کتاب در قدیم به شیوه کتابت و استنساخ پدید می‌آمده، اما تعداد کم نسخه‌های دست‌نویس هم مانع از دانش‌اندوزی و پرورش ادبا و دانشمندان بزرگ نمی‌شده است.
وجود استادان مسلم سخنی همچون فردوسی بزرگ، خیام، خاقانی، نظامی، مولانا، سعدی، حافظ، عبید زاکانی در طول اعصار تاریخ و فرهنگ ما بیانگر این نکته است که وجود ایرانی با ادبیات و دانش عجین بوده و در دشوارترین برهه‌های تاریخی نیز دمی از آموختن نیاسوده است. امروز اما زمانه دگر شده و در عصر ارتباطات و زندگی دیجیتال ظاهر امر چنین می‌نماید که از شدت علاقه مردم به مطالعه و کتاب کاسته شده است و جمعی از صاحب‌نظران برای اثبات این مسأله به کمی تیراژ کتاب یا اندک بودن سرانه مطالعه اشارت دارند.
به‌عنوان مدیر یک مرکز نشر باسابقه که نزدیک پنج دهه است در عرصه چاپ و نشر کشور فعال هستم می‌گویم نه اوضاع چنین تلخ و تار و بدبینانه هم نیست. این درست است که تیراژ کتاب پایین آمده اما دلیل افت نشان از قهر مردم با مطالعه و دانستن و آگاهی نیست.
بی‌تردید اگر مردمان کشوری دمی از دانش‌اندوزی و مطالعه غافل گردند از قافله تمدن جهانی باز می‌مانند و ایران ما که از دیر باز تولید‌کننده دانش، ادبیات، فلسفه و عرفان در ابعاد جهانی بوده هرگز مغلوب چنین شرایطی نخواهد شد. واقعیت این است گره کار ملک و ملت امروز بیشتر اقتصادی است.
اگر کشور در رونق و شکوفایی اقتصادی باشد و دست رانت‌خواران و اختلاسگران از سر اقتصاد و سرمایه کشور کوتاه گردد، در یک شرایط درست اقتصادی و بالا رفتن درآمد سرانه مردم و با یک رفاه نسبی مردم و خانواده در سبد خرید روزانه سهم فرهنگ را فراموش نخواهند کرد اما در روزگار پلشتی که به‌دلیل تحریم‌های ناجوانمردانه امپریالیسم و سیر صعودی نرخ ارز یک شبه ارزش هر چیز چندین برابر می‌شود و خانواده حتی از خرید یک روزنامه عاجز می‌شود چه امیدی به بازار نشر کتاب‌های مرجع تألیفی یا ترجمه می‌توان داشت.
طبیعتاً خدمات نشر و در رأس همه گرانی کاغذ در تولید یک کالای فرهنگی همچون کتاب به سختی اثرگذار است در چنین شرایطی هم تیراژ افت می‌کند و هم مشتاقان خرید کتاب مجبورند یا کتاب نخرند یا با بودجه اندک به جای خرید ده عنوان کتاب در ماه به سه عنوان بسنده کنند. و فاجعه از اینجا آغاز می‌شود با این همه بازهم جوان جست‌و‌جوگر یا عاشق دانش و ادبیات پا پس نمی‌کشد و از شیوه‌های دیگر همچون فضای مجازی، کتاب‌های الکترونیکی، کتابخانه‌های عمومی نیاز خود را تأمین می‌کند.
بر عهده دلسوزان فرهنگ این کشور است تا به خود آیند و مگذارند سر رشته امور نشر فرهنگ و دانش در این کشور با غنای دیر سال فرهنگی گسیخته گردد.
تبادلات فرهنگی با دیگر کشورها و گسترش هرچه بیشتر نمایشگاه‌های استانی و نیز همین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در کنار اندیشیدن تمهیداتی برای تعدیل قیمت کاغذ و خدمات صنعت نشر و کوتاه کردن دست واسطه‌ها و دلالان از حیطه نشر و کاغذ می‌تواند اقدام مبارکی برای آغاز تحولات بعدی باشد والا اگر فکری اساسی در این زمینه نشود و به ناشر تنها با نگاه طلبکارانه و تحکم و اعمال سانسورهای بی‌دلیل و ناموجه نگریسته شود بی‌شک بر پیشانی صنعت نشر نوری از رستگاری نخواهید دید...
من بر این گمانم هستند هنوز کسانی که می‌دانند در عرصه فرهنگ، کار چنین نباید که بماند زیرا سرنوشت ملتی بزرگ و فرهیخته به گشایش در آن وابسته است...

منبع: روزنامه ایران

*مدیر مؤسسه انتشارات نگاه

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار