بازی بی‌بازگشت «امیرعباس» و «ابوالفضل»‏

تهران (پانا)- فاضلاب مدرسه جان دو کودک ٤و ٥ ساله را گرفت .

کد مطلب: ۹۰۹۷۳۴
لینک کوتاه کپی شد
بازی بی‌بازگشت «امیرعباس» و «ابوالفضل»‏

به گزارش روزنامه شهروند، برای بازی رفته بودند. مثل هر روز که امیرعباس و ابوالفضل همراه با بقیه بچه‌های روستا ‏برای بازی از خانه بیرون می‌رفتند. امیرعباس و ابوالفضل همسایه بودند و همبازی هم. حتی روزهایی ‏که هیچ‌کدام از بچه‌های روستای «سنجدک» حال بازی نداشتند، این دو کودک همپای هم بودند. ‏آن روز هم برای بازی رفتند، رفتنی که بازگشتی نداشت. ریزش دهانه مخزن فاضلاب مدرسه جان ‏این دو کودک را گرفت. ابوالفضل ٥ ساله و امیرعباس ٤ ساله داخل فاضلاب سقوط کردند و بعد از ‏چند ساعت پیکر بی‌جان آنها پیدا شد. ‏

پنجشنبه بعداز ظهر بود که امیر عباس از خانه بیرون رفت تا با ابوالفضل بازی کند. چند ساعت ‏گذشت، غروب شد و اذان را گفتند. اما از امیرعباس و ابوالفضل خبری نشد. کم‌کم خانواده‌ها نگران ‏شدند. با دوست و آشنا تماس گرفتند، اما کسی از این دو کودک خبری نداشت. جست‌وجو شروع ‏شد، از همان محل‌های اطراف روستا، بقیه اهالی هم برای کمک آمدند، اما روستای سنجدک ‏کوچک است، به جز چند کوچه تنگ و باریک و یک میدان جایی ندارد. اهالی روستا همه جا را زیر و ‏رو کردند، اما هیچ ردی از آنها نبود.

در همین حال عده‌ای از اهالی به طرف مدرسه رفتند. جایی ‏که معمولا بچه‌ها آن‌جا بازی می‌کردند. وقتی به آن‌جا رسیدند، با صحنه هولناکی مواجه شدند، دهانه ‏فاضلاب مدرسه ریزش کرده بود، یک گودال بزرگ به عمق ٣ متر که پر از آب بود. هوا تاریک شده ‏بود، اما کفش یکی از بچه‌ها روی آب بود، بعد هم پیکر ابوالفضل روی آب آمد. پیکر بی‌جانی که ‏معلوم نبود چند ساعت در آن وضع قرار داشت.

بعد هم که ماجرا به نیروهای امدادی گزارش شد. ‏اورژانس، آتش‌نشانی و نیروهای هلال‌احمر یکی پس از دیگری به محل حادثه رسیدند. اما دیگر ‏خیلی دیر شده بود. امیرعباس و ابوالفضل خیلی قبل از رسیدن نیروهای امدادی حتی قبل از این‌که ‏اهالی روستا متوجه سقوط آنها شوند، جانشان را از دست داده بودند. تنها کاری که باقی مانده بود، ‏خارج کردن پیکر ابوالفضل از داخل مخزن فاضلاب بود. ‏
مجید کاریزنویی، بخشدار کوهسرخ می‌گوید که به دلیل این‌که این اتفاق در این نقطه رخ داده کسی ‏متوجه آن نمی‌شود و پس از چند ساعت جست‌وجو، والدین متوجه می‌شوند که کودکان در داخل ‏سپتیک مدرسه افتاده‌اند. غلامی دهیار سنجدک هم با تأیید این موضوع به «شهروند» می‌‏گوید: «این سپتیک را ٢٥‌سال پیش برای مدرسه ساختند و در همه این سال‌ها سابقه چنین ‏حادثه‌ای را نداشته است.» او ادامه می‌دهد: «بارندگی این چند هفته اخیر بی‌سابقه بود، همه‌جای ‏روستا آب است. حتی دیواره خانه‌ها تا نصفه نم کشیده. من فکر می‌کنم سطح آب داخل مخزن ‏فاضلاب بالا آمده و همین شده تا زمین از زیر خیس شود و در نهایت ریزش کند. اما این نم زدگی ‏هیچ نشانه‌ای نداشت، حتی ما چند روز پیش می‌خواستیم برای خانه‌هایی که خطر آب گرفتگی ‏دارند، دقیقا همانجا چادر بزنیم. روز قبل از حادثه هم من خودم از آن‌جا رد شدم، هیچ چیز غیرعادی ‏ندیدم و زمین حالت طبیعی خودش را داشت.»‏
به دنبال وقوع این حادثه مسئولان آموزش و پرورش کوهسرخ به مدرسه ابتدایی شهید بخارایی ‏رفتند تا علت این حادثه تلخ را بررسی کنند.فعلا اطراف محل حادثه ایمن شده و کار حصارکشی ‏اطراف سپتیک درحال انجام است. اما علت وقوع این حادثه هنوز از سوی مسئولان آموزش و ‏پرورش اعلام نشده. اعمی، مدیر رئیس آموزش و پرورش کوهسرخ از ارایه هرگونه اطلاعات بیشتر در ‏خصوص این حادثه خودداری کرد و در این‌باره به «شهروند» گفت: «برای ما هنوز علت این حادثه ‏مشخص نیست. کارشناسان مشغول بررسی هستند و مسئولان قضائی هم پیگیری این پرونده را آغاز ‏کردند، اما هنوز به‌طور قطع نمی‌توان درباره علت این حادثه اظهارنظر کرد، اما آن‌چه روشن است، ‏بارندگی‌های چند هفته اخیر در این منطقه بی‌سابقه بوده و همین موضوع می‌تواند یکی از دلایل ‏وقوع این حادثه باشد.»‏
علت وقوع این حادثه تلخ هرچه که باشد، حالا دو خانواده از اهالی روستای سنجدک داغدار شدند. ‏امیرعباس آخرین و چهارمین فرزند خانواده رجایی بود که با گذشت چند روز از این حادثه تلخ ‏هنوز هم نتوانسته نبودن پسرش را باور کند.‏


امیرعباس کی از خانه خارج شد؟
چند ساعت قبل از غروب آفتاب. کاش نمی‌گذاشتم از خانه خارج شود.‏


چه زمانی متوجه غیبت او شدید؟
اذان مغرب را که گفتند، خبری از آنها نشد. همان موقع با خانه اقوام تماس گرفتیم، اما هیچ‌کس از ‏آنها خبر نداشت.‏


او همیشه برای بازی به اطراف مدرسه می‌رفت؟
همبازی او ابوالفضل بود. او همسایه ماست. از خانه ما تا مدرسه حدود ٤٠٠ متر فاصله است. بچه‏های روستا بعضی اوقات برای بازی به آن‌جا می‌رفتند.‏


امیر عباس فرزند چندم شما بود؟
من چهار پسر دارم. امیرعباس پسر آخرم بود. پسر بزرگم علی معلم همان مدرسه است. خیلی هم ‏ناراحت است. خودش را مقصر می‌داند. من هم خودم را مقصر می‌دانم.‏


اما این یک حادثه بوده.
خب شاید من می‌توانستم مانع او شوم. اما نشدم.‏


مسئولان درباره علت حادثه و این‌که چرا دهانه فاضلاب ریزش کرده است، به شما چیزی ‏نگفتند؟
نه جواب درستی به ما نمی‌دهند. هنوز خودمان هم نمی‌دانیم چه اتفاقی افتاده. این چاه‌ سال‏هاست که این‌جا بوده. البته عده‌ای می‌گویند بارش شدید باران زمین را سست کرده است. اما هر ‏چه که بوده دیگر مهم نیست. مهم جان پسر من بود که از دست رفت.‏

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار