صابرگل عنبری*

شخصیتی پیچیده به نام نتانیاهو

به دنبال اعلام نتایج انتخابات کنست اسرائیل و پیروزی مجدد نخست‌وزیر تندروی آن، برخی رسانه‌ها و تحلیل گران با کاربرد واژگانی چون "پیروزی شکننده"، "پیروزی ضعیف" یا "تک‌ماده‌ای" و ... از آن یاد می‌کنند.همین عده قبل از انتخابات می‌گفتند نتانیاهو انتخابات را خواهد باخت.

کد مطلب: ۹۰۸۹۴۳
لینک کوتاه کپی شد

به دنبال اعلام نتایج انتخابات کنست اسرائیل و پیروزی مجدد نخست‌وزیر تندروی آن، برخی رسانه‌ها و تحلیل گران با کاربرد واژگانی چون "پیروزی شکننده"، "پیروزی ضعیف" یا "تک‌ماده‌ای" و ... از آن یاد می‌کنند.همین عده قبل از انتخابات می‌گفتند نتانیاهو انتخابات را خواهد باخت. البته هر چند این گزاره با ظهور ائتلاف "آبی سفید" تا حدودی مطرح بود؛ اما نمی‌شد با قاطعیت از باخت او گفت و همزمان بعد از انتخابات و اعلام نتایج هم از رشد سرسام آور راست‌گرایی در جامعه اسرائیلی سخن گفت. حال این پرسش مطرح است که مگر این رشد یک شبه اتفاق افتاده است و چرا این واقعیت قبل از انتخابات دیده نشد تا پیش‌بینی نسبتا دقیقی از نتایج ارائه شود. واقعیت این است که هم حزب لیکود و هم در کل جریان راست نسبت به چند دوره پیش نتایج بهتری را کسب کرده و با نگاهی گذرا به انتخابات کنست حداقل در چهار دوره پیش می‌بینیم که نتانیاهو تعداد کرسی‌های حزب لیکود را افزایش داده است؛ به گونه‌ای که از 27 کرسی در سال 2009 به 31 کرسی در سال 2013 و از 30 کرسی در سال 2015 به 36 کرسی در سال 2019 رسانده است. اگر منظور از پیروزی شکننده این است که لیکود به تنهایی نمی‌تواند حکومت تشکیل دهد که باید گفت در طول 70 سال گذشته، همه حکومت‌های اسرائیلی ائتلافی بوده و هیچ حزبی نتوانسته است به تنهایی حکومت تشکیل دهد و اگر منظور این است که مجموع کرسی‌های جناح راست‌گرا تنها 5 کرسی از نیمی از کرسی‌های کنست بیشتر است و همین، کار را برای وی با وجود اختلافات درونی در این جناح سخت می‌کند که باز باید گفت وی در سال 2015 با 61 کرسی راست گرا در کنست یعنی تنها یک کرسی اضافه حکومت را تشکیل داد و حدود چهار سال هم دوام آورد و امسال قرار است با 65 کرسی این کار را انجام بدهد. جدا از آن هم پس از انشقاق آریل شارون از حزب لیکود و تاسیس حزب کادیما در سال 2005، لیکود را نجات داده و توانسته است آن را همچنان صدرنشین نگه دارد و با آن رکورد تصدی طولانی‌ترین دوره نخست وزیری را از آن خود کرده است؛ پس از آن که توانست در سال 1996 به عنوان جوان‌ترین نخست‌وزیر به قدرت برسد. همچنین هم اکنون قوام جریان افراطی راست گرا بر نتانیاهو استوار است و وی تنها کسی است که می‌تواند این جریان را با وجود تناقضات متعدد متحد و سرپا نگه دارد. این در حالی است که رقیب دیرینه لیکود یعنی حزب کار همواره در چند دوره گذشته روندی قهقرایی را طی کرده است؛ تا این که در انتخابات اخیر یک باره در کنار احزاب کوچک قرار گرفت و فقط 6 کرسی را کسب کرد. در همین حال هم تنها نامزدی است که با وجود داشتن پرونده فساد مالی، توانسته است باز در انتخابات برنده شود و این خود نشان می‌دهد که چه اعجوبه‌ای است. از همه این‌ها مهم‌تر این که بدون دادن کوچک‌ترین امتیازی به فلسطینی‌ها و با وجود عقب‌گرد آشکار در روند صلح و سازش در خاورمیانه و تداوم اشغال سرزمین‌های فلسطینی، توانسته است روابط با خیلی از کشورهای عربی را به حالتی عادی و با چند کشور مشخص به سطح هم‌پیمانی درآورد. در کنار آن هم، نسبت به پیشینیان خود بیشترین نفوذ را در کاخ سفید و شخص رئیس جمهور آمریکا دارد و تصمیمات جنجالی و بزرگی را از او گرفته است؛ همچون واگذاری قدس و جولان اشغالی و ....شناخت دقیق بازیگران چه دوست چه دشمن چه رقیب در سطح منطقه و جهان با ساده‌سازی و ساده‌انگاری اوضاع داخلی آن‌ها به دست نمی‌آید و در واقع آن چه از این طریق به دست می‌آید شناختی سطحی است که نتیجه آن این می‌شود که خیلی از تحولات ساده داخلی دیگر طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی و همچنین تحولات منطقه غیرمنتظره جلوه می‌کند و غافلگیر می‌شویم. واقعیت این است که نتانیاهو شخصیتی بسیار پیچیده دارد و برای شناخت سیاست‌ها و پیش‌بینی رفتارهایش باید او را آن گونه که هست بشناسیم. هر چند نتانیاهو در تشکیل کابینه با مشکلاتی روبه‌رو خواهد شد که تا حدودی هم طبیعی است، اما بالاخره راست گرایان را راضی کرده و با دادن سهمی به هر یک حکومتش را تشکیل می‌دهد. احتمالا هم بتواند با گرفتن مصونیت پارلمانی، خود را از مخمصه محاکمه نجات دهد. به جای ساده‌سازی مسائل و ارائه تحلیل‌های رغبت‌گونه بهتر است به واکاوی ابعاد پازلی در حال شکل‌گیری در منطقه بپردازیم که برایند حتمی حضور همزمان نتانیاهو، ترامپ، بن سلمان و بن زاید در راس قدرت و ائتلاف میان آن‌هاست.

منبع: روزنامه خراسان

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار