گفت‌وگوی تفصیلی پانا با عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران

نژاد بهرام: مجبوریم تبعیض مثبت را در بخش حمل و نقل عمومی و بهبود وضع هوای تهران اعمال کنیم

بودجه شهرداری تهران باید «اولویت‌محور» باشد

تهران (پانا) - عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران با بیان اینکه لایحه بودجه سال 98 شهرداری تهران تا روز دهم اسفندماه سال جاری در صحن علنی شورای شهر بررسی می‌شود، گفت اکنون اوضاع اقتصادی کشور خاص است و بهتر است که بودجه شهرداری تهران «اولویت‌محور» باشد و از آنجا که منابع محدود در اختیار شهرداری تهران قرار دارد اگر اولویت محور حرکت نشود امکان تحقق اهداف میسر نیست.

کد مطلب: ۸۹۳۳۲۳
لینک کوتاه کپی شد
نژاد بهرام: مجبوریم  تبعیض مثبت را در بخش حمل و نقل عمومی و بهبود وضع هوای تهران اعمال کنیم

بررسی اولویت‌های بودجه سال 98 شهرداری تهران،متوقف شدن پروژه‌های بزرگ شهری، نامه‌نگاری اعضای شورای شهر به دولت و مجلس برای رفع مشکلات شهری، بدهی دولت و دولت‌های گذشته به شهرداری تهران و انتقال پایتخت و میزان اعتماد مردم به شورای شهر تهران از مهمترین محورهای گفت‌وگوی با زهرا نژاد بهرام، عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران بود. او با حضور در خبرگزاری پانا درباره بررسی مهم‌ترین ابعاد بودجه سال 98 شهرداری تهران، معتقد است که بودجه شهرداری باید «اولویت‌محور» باشد و مهم‌ترین اولویت‌های فعلی تهران حمل و نقل عمومی و کاهش آلودگی هواست. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

هم‌اکنون اعضای شورای شهر تهران مشغول بررسی لایحه بودجه سال 98 شهرداری تهران هستند، سال گذشته هنگام بررسی بودجه تغییرات خوبی اعمال و گفته شد اما تغییرات بنیادی که منتظرش بودیم را ندیدیم و گفته شد در سال آینده که برنامه سوم شهرداری تصویب شود بودجه واقعی اصلاح‌طلبان را که بُرشی از برنامه‌های سوم است را خواهیم دید اما به نظر می‌رسد بودجه امسال نسبت به بودجه ای که در زمان آقای نجفی ارائه شد عقب گرد داشته و همچنین برشی از سال اول برنامه سوم هم نیست.

برای بررسی لایحه بودجه، حدود 26 روز در نظر گرفته شد و قرار است لایحه بودجه سال 98 شهرداری تهران، روز 10 اسفندماه در صحن شورای شهر بررسی شود. در این فاصله کمیته‌های تخصصی شورا هر کدام مشغول بررسی بخش‌های مختلف لایحه هستند و فقط موضوع بودجه در دستور کار است. شخصا دو موضوع مشخص (منابع و مصارف) را پیگیر هستم و در بخش مصارف نیز دو بخش را به‌صورت جدی دنبال می‌کنم. یکی حوزه زنان و دیگری حوزه بافت فرسوده است. در بافت فرسوده طی سال گذشته افزایش بودجه‌ای داشتیم و باید ببینیم امسال چگونه است اما شخصا نظرم راجع به بودجه این است که بودجه دو حالت (اولویت محور و عادی) دارد. وقتی روی بودجه عادی کار می‌کنیم سهمیه‌ها مشخص است. به عنوان مثال سهمیه‌ها برای بافت فرسوده، فعالیت‌های اجتماعی و فعالیت‌های عمرانی و سایر بخش‌ها مشخص است اما وقتی بودجه اولویت‌محور است بر اساس اولویت‌های شهری پیش می‌رود. اکنون در اوضاع خاصی قرار داریم و احکام برنامه سوم شهرداری آماده شده است اما خود برنامه هنوز کامل نیست. در نهایت اعلام کردیم که تا اردیبهشت‌ماه سال 98 بودجه برنامه عملیاتی شهرداری به شورا ارسال شود. با توجه به اینکه اکنون برنامه عملیاتی را در اختیار نداریم، بنابراین چشم‌اندازهای ما در احکام مشخص است و تنها ارجاعاتی که می‌توانیم بدهیم این است که به احکام رجوع کنیم. پس بودجه‌ای که ارائه می‌شود، برنامه عملیاتی ندارد و فقط به احکام ارجاع داده می‌شود. بنابراین دست بودجه‌ریز را باز گذاشته که بودجه‌ریز بر حسب صلاحدید خود و با توجه به چشم‌اندازها، کار را انجام دهد.

نوع دیگری از بودجه‌ریزی هم وجود دارد که «اولویت‌محور» است. رویکرد من نیز بر این است که بودجه باید «اولویت‌محور» باشد. شهرداری با مبلغی حدود 55 هزار میلیارد بدهی روبرو است و از طرفی درآمدهای ناشی از ساخت و ساز آنقدر زیاد نیست و میزان دسترسی‌ها به درآمدهای پایدار بسیار محدود است. چون درآمد پایدار از مردم حاصل می‌شود و مردم هم در شرایط خاص اقتصادی هستند بنابراین یک زنجیره به هم پیوسته است و امکان دسترسی به درآمدهای پایدار محدود است. از طرفی امکان درآمدهای ناپایدار هم محدود است بنابراین بهتر است که بودجه «اولویت‌محور» باشد و با اولویت‌ها حرکت کند. اگر اولویت محور حرکت نکنیم امکان ندارد که به اهدافمان برسیم چون منابع محدود است.

واقعیت بازار این است که پروژه بزرگ ممکن است کلید نخورد ولی ساخت و ساز جریان دارد. ساخت و ساز نمی‌تواند متوقف باشد به خصوص در بافت فرسوده که یک موتور محرکه در ساخت و ساز وجود دارد

اولویت‌محور بودن بودجه را توضیح دهید. چه مواردی باید در اولویت باشد؟

در واقع منظور این است که چند اولویت اصلی در بودجه درج شود و مابقی در حد نگهداشت باشد. چیزی حدود 10 هزار میلیارد یا به تعبیر دوستان 8 هزار میلیارد تومان برای نگهداشت است و مابقی صرف دو یا سه محور اصلی می‌شود. از دوستان هم خواهش می‌کنم که دو اولویت شهر( ارتقای حمل ‌و نقل عمومی و کاهش آلودگی هوا) را اعلام کنند و بر روی آن کار شود. ما نمی‌توانیم به کارخانه‌ها دست بزنیم چون مسئولیت آن با ما نیست اما می‌توانیم در زمینه بهبود هوا و کاهش آلودگی اقداماتی را انجام دهیم. هر اندازه به این سمت برویم که خط 6 و 7 مترو راه‌اندازی شود و تعداد واگن‌ها افزایش یابد و اتوبوس‌ها و تاکسی‌های نو جایگزین شوند یعنی بهبود اوضاع حمل و نقل عمومی. اولویت محور بودن بودجه پیشنهاد شخصی من است و نمی‌دانم که چقدر در این مسیر موفق عمل می‌کنیم.

شهردار تهران هنگام تحویل لایحه بودجه شهرداری اعلام کرد که افزایش 30 درصدی بودجه در بخش حمل و نقل دیده شده اما وقتی ردیف‌های بودجه را مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم که بیشتر افزایش اعتبار در پرداخت دیون حوزه حمل و نقل دیده شده است و این موضوع با افزایش 30 درصدی هیچ تناسبی ندارد. افزایش بودجه در بخش حمل و نقل عمومی چگونه لحاظ خواهد شد؟

بودجه شهرداری هنوز تصویب نشده و فعلا لایحه است. موضوع حمل و نقل نیز یک موضوع چند وجهی است. حمل و نقل فقط اتوبوس‌ یا مترو نیست بلکه تعداد زیادی از افراد کار می‌کنند تا اتوبوس‌ها وارد خیابان شود. اگر پول سیگنالینگ مترو داده نشود، پیمانکار مراحل بعدی را نصب نمی‌کند. بنابراین پرداخت این موارد، جزو بدهی‌هاست و حتما باید پرداخت شود چون بهم پیوسته است. باید خط 6 و 7 مترو با هزار واگن تا پایان سال 98 راه‌اندازی شود، البته قول داده شده تا پایان سال 97 بخش‌هایی از این دو خط به بهره‌برداری برسد. در کنار آن ساخت مجتمع‌های ایستگاهی تعریف شود که ظرفیت‌های خطوط بی‌آرتی و تاکسی را داشته باشد. این موضوع یعنی تحول در حمل و نقل عمومی. نگاهم این است و به نظرم 30 درصد توسعه خیلی خوب است اما شهردار تهران با توجه به جایگاه کلانی که در اداره شهر دارد، باید بخش‌های مختلف را پوشش دهد. حداقل باید به مدت 5 سال اولویت‌محور حرکت کنیم تا زیرساخت‌ها ارتقا یابد و پس از آن می‌توان در توزیع بودجه عادلانه رفتار کرد. اکنون مجبور هستیم تا تبعیض مثبت را در بخش حمل و نقل عمومی و بهبود وضع هوا اعمال کنیم.

کارشناسان حوزه شهرسازی پیش‌بینی می‌‌کنند که سال آینده هیچ پروژه بزرگی به دلیل افزایش قیمت مصالح ساختمانی در سال کلید نخورد و با افت چشمگیری در ساخت و ساز روبرو خواهیم شد اما شاهدیم که شهرداری تهران در بودجه، افزایش درآمد ناشی از از صدور پروانه ساختمانی را پیش‌بینی کرده است. آیا این موضوع با واقعیت بازار منطبق است یا خیر؟

واقعیت بازار این است که پروژه بزرگ ممکن است کلید نخورد ولی ساخت و ساز جریان دارد. ساخت و ساز نمی‌تواند متوقف باشد به خصوص در بافت فرسوده که یک موتور محرکه در ساخت و ساز وجود دارد. درست است که در بافت فرسوده برای صدور پروانه پول نمی‌گیریم اما معتقدیم بافت فرسوده موتور محرک است و روی بقیه بخش‌ها جنبش ایجاد می‌کند. اینکه بودجه این بخش را زیاد دیدند حتما ارزیابی‌شان این است که می‌توانند انجام دهند.

می‌گویند تهران از پایتخت بودن منعفت برده و رونق گرفته است اما ما می‌گوییم در قبال رونقی که گرفته است ضررهای بسیاری کرده است که فرونشست زمین، آلودگی هوا، سیلاب‌گیری و جمعیت‌پذیری از جمله آنهاست. انتظارمان این است که مدیریت هماهنگ شهری ایجاد شود. ما به مدیریت عالی هماهنگی احتیاج داریم و امکان ندارد که در تهران بتوان یک اقدام مستقل انجام داد

شورای پنجم شهرداری تهران با نهادهای دولتی و غیردولتی که می‌توانند مشکلات تهران را حل کنند، نامه‌نگاری‌های زیادی کرده است. سرانجام این نامه‌ها به کجا رسیده است؟

نامه‌نگاری‌ها به ما خیلی کمک کرد. حداقل ارتباطی که داشته این بوده است 600 مورد از وسایلی که مورد نیاز کابین‌سازی مترو است و وارد کشور شده بود اما در گمرک متوقف مانده بود با دستور رئیس‌جمهوری آزاد شد و در اختیار واگن‌سازی قرار گرفت تا واگن‌های مورد نظر را بسازند. از طرفی یکی دو نامه شورا پاسخ داده شده است. یکی از آن درباره بافت فرسوده است که بودجه‌ای که اختصاص یافته بود، ارتقا داده شده است. همچنین پیگیری‌هایی شورای شهر تهران و شورای عالی استان‌ها در دولت و مجلس انجام دادند تا موضوع انتقال مالیات ارزش افزوده به شهرهای بزرگ، تهران نیز مورد توجه قرار بگیرد. بنابراین پاسخ نامه‌ها در دو سه مورد بد نبود اما هنوز طلبکار هستیم و دولت هنوز بدهی‌های خود را پرداخت نکرده است.

یکی از مواردی که به نظر می‌رسد جزو بدهی‌های دولت است، هزینه‌هایی است که دولت به پایتخت تحمیل می‌کند اما این هزینه‌ها پرداخت نمی‌شود از جمله هزینه استقرار پایتخت در تهران. قرار نیست این هزینه‌ها پیگیری شود؟

ما به شدت دنبال این هستیم که بدهی‌ها را بگیریم. هر وقت از بدهی‌ها صحبت می‌شود، می‌گویند که ما علاقه‌ای نداریم که در تهران باشیم و سه دهه است که از انتقال پایتخت صحبت می‌شود. معتقدیم انتقال پایتخت راهکار درستی نیست و این خروج هزینه‌های بسیاری را به شهر قبلی تحمیل می‌کند که باید مورد توجه قرار داد. در جلسات تخصصی هم صراحتا توضیح دادم که انتقال پایتخت رویکرد مناسبی نیست. دیدگاه‌هایی برای انتقال پایتخت مطرح شده است. برخی می‌گویند ارزش اقتصادی ندارد و برخی می‌گویند ارزش اجتماعی - اقتصادی دارد. من جزو دسته‌ای هستم که می‌گویم ارزش اقتصادی ندارد و برای آن هم دلایل منطقی دارم. به خاطر همین می‌گویم دولت هزینه استقرار خود در پایتخت را به هیچ وجه پرداخت نمی‌کند و این پرداخت نکردن هزینه‌ها منجر به این شده است که شهر تهران هزینه‌های چندبرابری را برای حضور در نظام سیاسی و اقتصادی متحمل شده است.

به طور مداوم درخواست کردیم که دولت باید به این موضوع به طور ویژه نگاه کند و تهران مانند بقیه شهرها نیست و آن‌ها معتقدند که ساکنان شهرهای دیگر می‌گویند آنقدر که به تهران توجه می‌شود به شهرهای دیگر توجه نمی‌شود. در صورتی که نوع توجه دولت از جنس نگاه مصرفی است تا نگاه هزینه‌ای. دولت علاوه بر آنچه سهم شهر تهران است، باید به عنوان یک کلانشهر هزینه استقرار در پایتخت را بدهد. اگر پایتخت در تهران نباشد، پذیرای این همه خودرو در تهران نیستیم. اگر پایتخت در تهران نبود، این همه رفت و آمد سیاسی و اقتصادی در تهران نمی‌شد. البته می‌گویند تهران از پایتخت بودن منعفت برده و رونق گرفته است اما ما می‌گوییم در قبال رونقی که گرفته است ضررهای بسیاری کرده است که فرونشست زمین، آلودگی هوا، سیلاب‌گیری و جمعیت‌پذیری از جمله آنهاست. انتظارمان این است که مدیریت هماهنگ شهری ایجاد شود. ما به مدیریت عالی هماهنگی احتیاج داریم و امکان ندارد که در تهران بتوان یک اقدام مستقل انجام داد.

ما عوض نشدیم و همان‌هایی هستیم که مردم بر ما منت گذاشتند و رأی دادند. ما سوار قطار مردم هستیم و موتور این قطار، مردم هستند و باید ما را در انتخاب صندلی‌هامان همراهی کنند و به ما کمک کنند

رویکرد شورا این است که هزینه‌ها را از شهروندان دریافت کند، به عنوان مثال از سوی برخی اعضای شورا صحبت‌هایی درباره رقم واقعی بلیت مترو گفته می‌شود. در واقع می‌خواهند عوارضی که مردم بر شهر می‌گذارند را واقعی سازی کنند. این موضوع چقدر عملیاتی می‌شود؟

درخواست‌های متعددی را به دولت نوشته‌ایم و خواستار این هستیم که سهمشان را در بخش‌های مختلف بدهد. بیشترین بدهی‌های دولت همین بخش یارانه حمل و نقل است. می‌گوییم دولت 50 درصد را بدهد اما پرداخت نمی‌کند و به گردن شهرداری می‌افتد، منابع شهرداری هم از جیب مردم است. اگر می‌گویند افزایش عوارض نباید بیش از نرخ تورم باشد، باید سهم خود را پرداخت کنند. این موارد نیاز به هماهنگی دارد و فکر می‌کنم اعضای شورا دوست دارند از مردم کمک بگیرند اما روش کمک متفاوت است. پیشنهاد من این است که مردم به کمک شورا و شهرداری بیایند و بخشی از هزینه‌ها را مدیریت کنند، به عنوان مثال در بخش جمع‌آوری زباله شهروندان می‌توانند به جمع‌بندی مشترک برسند و هفته‌ای دو روز زباله‌ها را جمع کنند و بیرون از منزل بگذارند. اکنون زباله در برخی مناطق روزی 5 بار هم جمع‌آوری می‌‌شود که این هزینه برای شهر است. تصور کنید زباله‌ها هفته‌ای دو بار جمع‌آوری شود. این هزینه‌ صرفه‌جویی می‌شود و شهروندان اینگونه به کمک شهر می‌آیند.

میزان اعتماد شهروندان به مدیریت شهری باید تقویت شود، چه راهکاری می‌توان برای ارتقای میزان اعتماد مردم اتخاذ کرد؟

اگر یک صندوق به صورت شفاف تعریف شود که ما به‌التفاوت صرفه‌جویی مردم در آن قرار بگیرد و سپس در بخش حمل و نقل هزینه شود، می‌توان تأثیرگذار باشد. از طرفی سنت‌های غلطی از گذشته بوده است که تغییر آن زمان‌بر است و شورا در تلاش است که آن را تغییر دهد. ما برآمده از آرای مردم هستیم و مردم به ما اعتماد کردند. ما عوض نشدیم و همان‌هایی هستیم که مردم بر ما منت گذاشتند و رأی دادند. ما سوار قطار مردم هستیم و موتور این قطار، مردم هستند و باید ما را در انتخاب صندلی‌هامان همراهی کنند و به ما کمک کنند.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار