خط سوم عشق به روایت مهیار علیزاده

تهران (پانا) - کنسرت –نمایش «خط سوم» روایتی از داستان مولوی و شمس با طراحی، خوانندگی و آهنگسازی مهیار علیزاده به صحنه رفت.

کد مطلب: ۸۷۷۱۳۴
لینک کوتاه کپی شد
خط سوم عشق به روایت مهیار علیزاده

پرفورمنس «خط سوم» به روایت مهیار علیزاده شامگاه یک‌شنبه 18 آذرماه 96 در تالار وحدت تهران به صحنه رفته است.

خط سوم روایتی از داستان شمس و مولاناست. داستان عشقی که دانش از بینش، گفت از شنید ومعشوق از عاشق پیدا نیست. نام پرفورمنس برگرفته از گفتار معروفی از شمس تبریزی است: «آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لا غیر! یکی را هم او خواندی هم غیر! یکی نه او خواندی نه غیر او! آن [خط سوم] منم که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من!»

طراحی حرکت را سروش کریمی‌نژاد برعهده داشت و منولوگ‌های سمیه تاجیک در میانه قطعات آوازی حکایت‌گر برهه‌ای از زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی و شمس تبریزی است. عارفی که نگاه مولوی را دیگرگون کرد و عالمی معقول را به عارفی شاعر و شوریده بدل ساخت. این داستان اندکی بعد از غروب شمس و از زبان همسر درگذشته‌اش «کیمیا» دخترخوانده مولانا روایت می‌شود.

مهیار علیزاده آهنگساز جوانی که هفت سال پیش با آهنگسازی آلبوم «حریق خزان» با صدای علیرضا قربانی در میان اهالی موسیقی نامدار شد، اینبار علاوه بر آهنگسازی در جایگاه خواننده ایستاده است تا صدایش را با خواندن اشعار مولانا و روایت شوریدگی او به یادگار بگذارد. رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن/ ترک منِ خرابِ شب گردِ مبتلا کن/ ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها/ خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن.

اندیشه فولادوند که در کنار گروه حرکت در نقش اصلی این پرفورمنس یعنی «کیمیا» همسر شمس تبریزی بازی می‌کند بار اصلی قطعات نمایشی «خط سوم» را بر دوش داشت. این بازیگر سینما و تئاتر ایران در میان قطعات موسیقایی طی مونولوگ‌هایی از داستان زندگی خود، پدرش مولانا و همسرش شمس پرده برمیدارد.

در آغاز پرفورمنس کیمیا با شنیدن شعری از مولانا از خواب مرگ برمی‌خیزد:

«من، کیمیا خاتون، قبل از شمس مرده‌ام. با سه روز درد گردن مداوم. بعضی دردها در زن دردش بیشتر می‌شود. شما را خوب به یاد دارم. قصاوت‌هایتان، کلامتان، در کوچه و بازار. مُرده که باشی خاطره‌ها مبهم میشود. شش ماه زندگی کردم. سال‌های قبل از شمس را زندگی نکردم. هنوز نمی‌دانم شمس را می‌خواستم یا شعرهای پدرم را برای چشمان شمس! من قبل از دیدن شمس به شمس شیفته بودم. من مرده ام اما هرشب خواب شمس را می‌بینم. شمس شوهر من شد تا دهان شما بسته شود. من مُرده ام، اما از یادم نمی‌رود...»

کیمیای مُرده در کنار روایت شیفتگی خود از عاشقی مولانا به شمس میگوید: « من مرده ام اما هرشب خواب شمس را می‌بینم. شمس شوهر من شد تا دهان شما بسته شود. من مُرده ام، اما از یادم نمی‌رود...»

قطعات آوازی این اجرا همگی از غزلیات شمس جلال الدین مولوی انتخاب شده است که در کنار نوشته های سمیه تاجیک بار روایی اجرا را عهده دار بود. میلاد درخشانی آهنگساز و نوازنده جوان در این اجرا به عنوان خواننده میهمان در کنار علیزاده حضور داشت. درخشانی با تکنوازی ‌ خود قطعه زیبای «ای چشم سخنگوی» را اجرا کرد که مورد استقبال حاضران قرار گرفت.

علاوه بر نوازندگان اصلی گروه شامل گیتار، ویولنسل و پرکاشن، ارکستر سازهای زهی به رهبری مهدی وجدانی اجرای موسیقی این کنسرت نمایشی را برعهده داشته است.

از نکات قابل توجه این پرفورمنس از نگاه نگارنده دراماتورژی نامناسب شخصیت کیمیا با بازی اندیشه فولادوند است که در تمام طول اجرا همچون روحی سرگردان تلوتلو می‌خورد و مونولوگ‌ می‌گوید. طراحی لباس نه چندان جالب این کاراکتر که تصویر زنی ژنده‌پوش از کیمیا ارائه کرده است و مونولوگ‌های گاه ملال آورش باعث خستگی تماشاگر از صحنه‌های نمایشی شده و از جذابیت اثر کاسته است.

گروه حرکت هم گرچه نقش مهمی در روایت داستان و جذابیت اجرا ایفا کرده است می‌توانست بیش از این در خدمت اجرا قرارگیرد.

یکی از نقات قوت اجرا استفاده مناسب از بازی نور و سایه (سایه‌بازی) بود که جلوه زیبایی به پرفرمنس بخشیده بود.

در پایان ذکر این نکته هم ضروری است که هماهنگی عوامل مختلف صحنه اعم از گروه موسیقی، گروه حرکت، ارکستر زهی، بازیگر، نور و تصاویر پخش‌شده از طریق ویدئو پروجکشن تلاش و تمرینی سخت و طولانی طلب می‌کند که در این اوضاع نه چندان مساعد موسیقی ایران درخور تقدیر و توجه است. امید است شرایط کار و اجرا برای همه هنرمندان این عرصه خصوصا جوانان بااستعدادی چون مهیار علیزاده بیش از گذشته برای خلق و اجرای آثار نو و ماندگار در کشور مهیا شود.

عاطفه بزرگ‌نیا

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار