محمدبن سلمان نقشه های ضدایرانی ترامپ را برباد داد

تهران؛ غایب حاضر در پرونده خاشقجی

تهران (پانا) - ضربه به اعتبار عربستان سعودی می تواند دو برنامه مهم ترامپ برای منطقه را زیر سوال ببرد : نخست معامله قرن و دوم ائتلاف سازی چندجانبه علیه ایران

کد مطلب: ۸۶۵۲۵۵
لینک کوتاه کپی شد
تهران؛ غایب حاضر در پرونده خاشقجی

روزنامه اعتماد نوشت: جهان درباره جمال خاشقجی ،روزنامه نگار سعودی سخن می گوید که روز 2 اکتبر در سفارتخانه سعودی در استانبول به قتل رسید. با وجود سر و صداهایی که این پرونده در سطح بین المللی به راه انداخته ، دولت ایران ترجیح داده سکوت اختیار کند. سکوتی استراتژیک توامان با تماشای ماجرا از دور. تهران و ریاض در حالت قهر سیاسی و قطع کامل رابطه دیپلماتیک به سر می برند و این ماجرا بی تاثیر بر سکوت تهران در قبال ماجرای کشته شدن خاشقجی نبود. با تطویل بحران و خودداری اولیه سعودی از پذیرش مسئولیت قتل، اندک اندک تحلیل ها در سطح منطقه ای به این سمت و سو رفت که تاثیر این فشارها بر سعودی بر ایران و البته سیاست های دونالد ترامپ،رئیس جمهور آمریکا در قبال تهران چه خواهد بود؟

جمال خاشقجی روز 2 اکتبر مفقود شد و این در حالی بود که اگر سعودی دست به قتل وی نمی زد قرار بود اکتبر به ماه تشدید فشارهای امریکا بر ایران تبدیل شود تا در نهایت در روز 4 نوامبر ( 13 آبان ) تحریم های ثانویه آمریکا علیه ایران آغاز شود. از آنجا که از زمان حضور محمد بن سلمان در جایگاه ولیعهدی ، اصل در عربستان بر کار احمقانه است و تدبیر به حلقه مفقوده سیاست های سعودی بدل شده ، توپی که ترامپ از چندماه پیش برای قرارگرفتن آن در دروازه ایران دورخیز کرده بود،با اقدام محمد بن سلمان در هوا معلق و سپس تبدیل به گل به خودی شد که دروازه مشترک آمریکای ترامپ و عربستان محمد بن سلمان را باز کرد.

برخی از تحلیل گران می گویند هدف اصلی محمد بن سلمان از تمام اقدام های تند و تیزی که در دو سال اخیر انجام داده ترساندن منتقدان داخلی و مخالفان خارجی بوده با این وجود اگر کشتن جمال خاشقجی برای سعودی 7 دقیقه طول کشید ،تبعات آن می تواند پایه های حکومت محمد بن سلمان را متزلزل کند. هرچند ملک سلمان و محمد بن سلمان می‌گویند قتل خاشقجی کار عوامل خودسر بوده اما هرکسی که دستور این قتل را داده به سیاست های ضدایرانی دونالد ترامپ حداقل در کوتاه و میان مدت ضربه جدی وارد کرده است.

دونالد ترامپ در شش ماه گذشته و از زمان خروج از برجام تمام تلاش خود را به کار گرفت تا تهران از روز 13 آبان به بعد تاثیر فشارهای سیاسی و اقتصادی حداکثری بر خود را احساس کند. ترامپ با خروج یکجانبه از برجام نه تنها نتوانست از همراهی اروپایی ها برخوردار شود بلکه با سدی از مقاومت مشترک چین، روسیه و اتحادیه اروپا روبه رو شد که خواهان حفظ برجام هستند و در چندماه گذشته دست به ابتکارهای اقتصادی بسیاری برای نگاه داشتن ایران در این توافق هسته ای زده‌اند. بنابراین می توان گفت که 4 نوامبر در حالی از راه می رسد که نزدیک ترین متحدان امریکا در غرب به حمایت سیاسی از استراتژی ضدایرانی ترامپ نه گفته اند. در چنین شرایطی که ترامپ به کمک سعودی برای تحت فشار قراردادن اقتصادی ایران نیاز داشت ، عربستان با قتل خاشقجی خود را در کلافی هزار سر گرفتار کرده است.

رئیس جمهور آمریکا خواهان قطع خرید نفت از ایران است اما برای جبران کسری نفت در بازارهای بین المللی به افزایش تولید نفت عربستان نیاز دارد . این مساله برای ترامپ با توجه به نزدیک شدن به انتخابات میان دوره ای کنگره نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. هرچند تا پیش از کشته شدن خاشقجی توسط سعودی در ترکیه هم کارشناسان نسبت به موفقیت صد در صدی تحریم نفتی ایران ابراز شک و تردید کرده بودند اما اکنون وضع برای عربستان و آمریکا وخیم تر از قبل شده است.

سایت المانیتور درباره تاثیر پرونده خاشقجی بر ایران می‌نویسد:قیمت جهانی نفت از زمانی که ترامپ در ماه مه از توافق هسته ای با ایران خارج شد بالا رفته است. کارشناسان می گویند اگر ترامپ بخواهد تحریم نفتی ایران را به مدت نامحدود ادامه دهد، سعودی نمی تواند از عهده جبران نفت ایران در بازار برآید. روسیه نیز بر حجم تولید نفت خود افزوده و احتمالا می تواند بر این رقم در آینده هم بیفزاید اما هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که تولید با حداکثر توان تا چه زمانی برای روسیه و عربستان ممکن است؟ ابهامی که درباره آینده توان نفتی روسیه و عربستان برای جبران نبود نفت ایران وجود دارد بر بازار تاثیرگذاراست لذا نمی توان انتظار کاهش قیمت را داشت.

جدا از بحران نفتی که نقشه های ترامپ برای ایران در سطح بین المللی ایجاد کرده ، نحوه برخورد رئیس جمهور آمریکا با مساله خاشقجی به نمایی از استانداردهای دوگانه امریکا در قبال مسائل حقوق بشری تبدیل شده است.همزمان با تلاش های ترامپ برای فشارهای اقتصادی بر ایران ، دولت ترامپ جنگ با ایران در سایر حوزه ها را هم کلید زده و به عنوان مثال ایران را به نقض حقوق بشر متهم می کند.

درحالی که جهان نگران سرنوشت خاشقجی بود مایک پمپئو ، وزیر خارجه ایالات متحده در نوشتاری برای فارن افرز با عنوان مقابله با ایران به نقد رفتارهای تهران در منطقه پرداخت و همچنین اتهام هایی را در حوزه حقوق بشر بر ایران وارد کرد. در همان نوشتار پمپئو ، مساله حقوق بشر را هم به 12 پیش شرطی که پیش از این در ماه مه برای مذاکره با ایران مطرح کرده بود ، اضافه کرد. چهره های متفاوت در دولت ترامپ در حالی ایران را به فعالیت های مخرب در منطقه و همچنین نقض حقوق بشر متهم می کنند که همزمان سرمایه گذاری وسیعی برای فروختن این تبلیغات منفی به افکار عمومی هم کرده اند.

نزدیکان ترامپ تلاش می کنند با تخریب وجه ایران در افکار عمومی و فشار اقتصادی بر تهران ، ایرانی ها را به پای میز مذاکره ای بازگرداند که میوه آن به قول ترامپ توافقی بهتر است. با این وجود پمپئو در حالی در رثای حقوق بشر در ایران نوشت که متحد اصلی امریکا در منطقه یعنی عربستان سعودی قتل شهروند خود در کنسولگریش در استانبول را رد می کرد. برخورد دولت ترامپ با پرونده خاشقجی به آینه استانداردهای دو گانه امریکا در سطح بین المللی تبدیل شد. در متن حقوق بشر امریکایی خطوط نانوشته‌ای وجود دارد مبنی براینکه نقض حقوق بشر توسط مخالف ما محکوم اما نقض ان توسط متحد ما قابل اغماض و چشم پوشی است.

ترامپ همچنان به سعودی نیاز دارد

برخی از تحلیل گران آمریکایی در تحلیل هایی که به نوعی رنگ حمایت از سیاست ترامپ در قبال سعودی را به خود گرفته ادعا می کنند که دلیل حمایت ترامپ در این مقطع از عربستان نیازی است که به نفت سعودی در نبود نفت ایران دارد. در همین رابطه پیتر بینارت در یادداشتی برای مجله آتلانتیک می‌نویسد: «حمایت دولت آمریکا از بربریت عربستان نشانگان یک بیماری است.

تشخیص این بیماری این است: علاقه برای آغاز یک جنگ سرد جدید در خاورمیانه. وقتی در مورد خاورمیانه صحبت می‌کنیم، ترامپ و مشاوران سیاست خارجی‌اش یک تحلیل ساده دارند: ایران مساله اصلی است و عربستان بخشی از راه‌حل.» این استاد روزنامه‌نگاری دانشگاه نیویورک، در شرایطی که در ادامه یادداشت خود در مقایسه ایران و عربستان سعودی اتهاماتی واهی به جمهوری اسلامی ایران وارد کرده‌است می‌نویسد: «آمریکا باید تلاش کند تا جنگ سرد میان سعودی و ایرانی‌ها را آرام‌تر کند، جنگ سردی که با نبردهای نیابتی سهمگین میان دو کشور در سوریه و یمن تشدید شده‌است. اما در عوض دولت ترامپ تلاش می‌کند تا این جنگ را شعله‌ورتر کند.» بینارت ادامه می‌دهد: «علاقه ترامپ برای جنگ سرد با ایران عامل پنهان بی‌میلی او در محکوم کردن عربستان در ماجرای قتل خاشقجی است.

دولت ترامپ برای نابود کردن اقتصاد ایران، مجبور است که با ریاض صمیمی بماند، حتی اگر این صمیمیت به معانی کمک به خاندان سلطنتی در ادامه جنگی باشد که به کشتار کودکان یمن منجر می‌شود یا اگر به معنای کمک به دروغگویی درباره قتل یک روزنامه‌نگار سعودی باشد. این هزینه علاقه آمریکا به یک جنگ سرد است.» یادداشت نویس مجله آتلانتیک در پایان با اشاره به دوران جنگ سرد میان شوروی و آمریکا بین دهه‌های 1950 تا 1980 و تقسیم جهان به دو بلوک موهوم شرق و غرب می‌نویسد: «ترامپ سنت‌های بدنام آن دوران را دوباره احیا می‌کند. منتقدان او نباید فقط به تلاش او برای لاپوشانی قتل خاشقجی اعتراض کنند و حتی نباید با پایان همدستی آمریکا در جنگ یمن هم راضی شوند. ریشه مشکل دولت ترامپ در تلاشش برای شعله‌ورتر کردن درگیری در منطقه‌ای از جهان است که اتفاقا به درگیری کمتر نیاز دارد. اگر دموکرات‌ها پاییز امسال وارد کنگره شوند، این سیاست اصلی‌ترین موضوعی است که باید جلوی آن را بگیرند.»

ولیعهد جوان فرصت طلایی نتانیاهو را هدر داد

محمد بن سلمان با اشتباه نابهنگامی که در ماجرای قتل خاشقجی مرتکب شد نه فقط ولایت عهدی خود را به خطر انداخت بلکه منافع اسرائیل و امریکا در پروژه ایران هراسی شان را هم زیر سوال برد.

نیویورک تایمز در تحلیلی در این باره می نویسد: "نبود محمد بن سلمان در عربستان سعودی می تواند ضربه ای به اسرائیل باشد. قرار بود محمد بن سلمان اهرمی ضدایرانی در راس هرم قدرت در عربستان باشد. مردی که برای خوشایند اسرائیلی ها رهبران ایران را به هیتلر هم تشبیه کرد. مسلمانی که به مساله فلسطین اهمیت چندانی نمی داد و حتی قرار بود معامله قرن مد نظر ترامپ را هم وی به بازار افکار عمومی در جهان اسلام بفروشد. هرچند که عربستان سعودی همچنن رابطه دیپلماتیکی با ایران ندارد اما محمد بن سلمان در دو سال گذشته بارها و بارها در راستای منافع تل آویو سخن گفته است. "

زمانی که ترامپ از توافق هسته ای با ایران خارج شد تنها سعودی و برخی از فرزندخوانده هایش در منطقه مانند بحرین و امارات و البته رژیم اسرائیل به حمایت از ریاض برخواستند. اکنون در همین ائتلاف کم تعداد نیز شکاف ایجاد شده و البته که مقصر این شکاف هم محمد بن سلمان است که در لحظه طلایی تحریم ایران از نظر ترامپ دست به قتل یک منتقد معتدل آنهم در خاک یک کشور دیگر زده است. قتل خاشقجی نه فقط ملک سلمان بلکه متحدان پیدای سعودی در سطح بین المللی و رفقای پنهان آنها در منطقه را هم نگران کرده است.

نیویورک تایمز در بخش هایی از گزارش خود می نویسد: برای اسرائیل ، طرح این مساله که ولیعهد سعودی دستور قتل خاشقجی را صادر کرده تا همین حالا هم هزینه ساز بوده است. در حالی که اسرائیلی ها باید طبق برنامه ریزی های مشترک تل اویو و واشنگتن ، از فرصت 30 روزه در ماه اکتبر برای جلب اجماع اقتصادی و سیاسی علیه ایران استفاده می کردند در دو هفته گذشته وادار به سکوت مصلحتی شده اند . تیتر تمام رسانه ها در این دو هفته به پرونده خاشقجی اختصاص داشته و جایی برای عرض اندام فعالیت های غیرایرانی نتانیاهو بخصوص با توسل به اتهام های همیشگی مبنی بر فعالیت های مخرب ایران در منطقه نمانده است. سفیر سابق امریکا به اسرائیل در این باره به نیویورک تایمز می گوید: ما برای ائتلاف سازی علیه ایران به حضور محمد بن سلمان دور میز نیاز داشتیم اما اکنون دیگر نمی توان عضوی از کنگره آمریکا یک رهبر یک کشور اروپایی را یافت که بخواهد دور یک میز با حضور محمد بن سلمان بنشیند. "

قتل خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول نه تنها به معنای نقض حاکمیت کشور ترکیه و دستور برای انجام اقدام تروریستی در خاک کشور ثانی است بلکه توانست تا حدودی پرونده جنایت های محمد بن سلمان در یمن را هم به چشم جهانیان بیاورد به گونه ای که رسانه امریکایی نیویورک تایمز اخیرا عکس صفحه یک خود را به بحران یمن و تیتر یک آن را به قتل خاشقجی اختصاص داده بود.

نیویورک تایمز در بخش های دیگری از تحلیل خود می نویسد: ضربه به اعتبار عربستان سعودی می تواند دو برنامه مهم ترامپ برای منطقه را زیر سوال ببرد : نخست معامله قرن و دوم ائتلاف سازی چندجانبه علیه ایران. با اتفاقی که در کنسولگری عربستان در استانبول رخ داد حتی انگشت شمار متحدان سعودی در منطقه هم در حمایت بی قید و شرط از محمد بن سلمان تردید کرده‌اند و نگران تاثیرگذاری رفتارهای نابخردانه ولیعهد جوان برمعادله های منطقه ای هستند. در میان متحدان سعودی در منطقه بیشترین ضربه را امارات متحده عربی متحمل خواهد شد که هم در ائتلاف سعودی برای حمله به یمن و هم در سیاست های ریاض در قبال ایران با محمد بن سلمان همراه و هم پیاله شد. همزمان امارات دست سعودی در سرکوب اخوان المسلمین را هم رها نکرد و همین مساله پای این کشور به بحران در مصر ، لیبی و سوریه را هم باز کرد.

نکته دیگری که وجود دارد این است که تصمیم های اشتباه محمد بن سلمان وضعیت را برای متحدان ایران در منطقه و یا کشورهایی که ایران را بخشی از راه حل بحران های متعدد در منطقه می دانند و نه بخشی از مشکل ، بهتر کرد. به عنوان مثال قطر و ترکیه که از سیاست های ضدایرانی عربستان فاصله گرفته اند در حال بهره برداری از گرفتاری هستند که دامن خاندان سعودی را گرفته است. در حالی که قطر با ابزارهای رسانه ای و ترکیه با در اختیار داشتن اطلاعات به نوعی در ماجرای خاشقجی ورود کرده اند ایران ترجیح می دهد با فاصله و از دور بحران سعودی را تماشا کند. یک تحلیل گر مسائل خاورمیانه در این باره به نیویورک تایمز می گوید: ایرانی ها در سکوت به استراتژی های بلندمدت تر خود فکر می کنند. می توان گفت که ایران در این مرحله نیازی به عکس العمل ندارد و تنها کاری که باید انجام بدهد این است که شاهد شکاف در ائتلافی باشد که ترامپ با اتکا به آن می خواست سیاست فشار حداکثری علیه ایران را پیش ببرد.

یک نگاه دیگر هم وجود دارد و آن این است که اگر آمریکا از محمد بن سلمان فاصله بگیرد ، ولیعهد جوان به سمت چین و روسیه متمایل خواهد شد و این مساله می تواند از زهر سیاست های ضدایرانی وی بکاهد چرا که هم چین و هم روسیه در برجام باقی مانده اند و در حال اتخاذ تدابیری برای حفظ ایران در این توافق هستند. شاید ثمره این داستان دور شدن سعودی از محور امریکایی - اسرائیلی باشد. همزمان دوستان ایران در منطقه از بشار اسد ،رئیس جمهور سوریه تا حزب الله لبنان و البته حوثی ها در یمن هم سکوت اختیار کرده اند چرا که دلیلی نمی بینند برای خود در این پرونده هزینه تراشی کنند. زمانی که می بینید دشمن شما در حال فروپاشی از درون است نیازی به انجام کار دیگری نیست. می توانید بنشیند و در آرامش صحنه را ببینید. "

درحالی که گمانه زنی های متعددی درباره ادامه ولیعهدی محمد بن سلمان مطرح است اما می توان گفت که فارغ از نتیجه تحقیقات ترک ها و تصمیم گیری نهایی ملک سلمان ، تداوم حضور محمد بن سلمان در قدرت هم می تواند به نفع تهران باشد. محمد بن سلمان بدنام در افکار عمومی، تضعیف شده و طرد شده از جمع سران سیاسی در سطح بین المللی برای ایران بهتر از ولیعهدی تازه نفس است که کارنامه ای به سیاهی محمد بن سلمان در دست ندارد.

*سارا معصومی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار