نعمت احمدی*

از غیاث‌آباد تا دورقوزآباد

خدا رحمت کند مرحوم پرویز فنی‌زاده هنرمند نامی را که در سریال دایی‌جان ناپلئون ساخته ناصر تقوایی برگرفته از کتاب دایی‌جان ناپلئون اثر ایرج پزشکزاد، روستایی را ماندنی کرد و این ماندنی به ضرب‌المثل هم کشیده شد، روستای غیاث‌آباد که آقای پزشکزاد هر نوع خواسته و رویاهای دست نیافتنی‌اش را منتسب به اهالی این روستا می‌نمود، هرکس بخواهد در ناکجا‌آباد موطن خود را جست‌وجو کند، خود را از اهالی غیاث‌آباد معرفی می‌کند.

کد مطلب: ۸۵۸۱۷۲
لینک کوتاه کپی شد

بلغمی از طبایع مختلف، مش‌قاسم که خود را سردار جنگی می‌داند، قدرت و توان خود را به شهادت همشهری‌هایش در غیاث‌آباد حواله می‌دهد. اوج به اصطلاح مردانگی را هم در غیاث‌آباد جست‌وجو ‌می‌کند و وقتی با مأمور نظمیه‌ای که اتفاقا غیاث‌آبادی است و مدعی می‌شود -مردانگی- ندارد، غیاث‌آبادی بودن مأمور را زیر سوال می‌برد. حالا شده قصه این جناب نتانیاهو، هر سال که در ماه سپتامبر جلسه مجمع عمومی سازمان ملل با حضور سران کشورهای عضو برگزار می‌شود. این آقا به جای پاسخ دادن به پرسش‌هایی که در اذهان عمومی نسبت به ظلم و ستم بر فلسطینیان از ناحیه دولت تحت مدیریت ایشان طرح می‌شود، همانند مش‌قاسم سریال دایی‌جان ناپلئون برای دور کردن اذهان جهانی از واقعیت تلخ فلسطین و سرزمین‌های اشغالی و شهرک‌سازی در سرزمین مردم فلسطین مثل محصلان دبستانی نقشه‌ای را به دست می‌گیرد، ایران را در جایگاه متهم بهم‌زن صلح جهانی گذاشته و خود را پشت تصاویر نقشه خیالی پنهان می‌کند.

تصویری از یک نارنجک که با جدول بندی زمانی، لحظه انفجار بزرگ لابد -بیگ بنگ- را نشان می‌دهد که ایران ظرف چند ماه آینده می‌تواند جهان را به ویرانه‌ای تبدیل کند که از حالا باید جلوی این ویرانگر را گرفت. مدتی بعد عکس‌ها و پوشه و زونکن‌هایی نشان می‌دهد که همین چند روز قبل از مکانی کاملا محافظت شده و دارای ضریب امنیتی بالا کل اسناد و مدارک پنهانکاری دولت ایران در برنامه اتمی را یکشبه از محل خارج و در همان شب از مرز ایران به بیرون انتقال داده‌اند، بدون اینکه به این سوال ساده پاسخ دهد که اطلاعات مربوط به محل و مکان و نیز محتویات نگهداری شده در محل امنیتی را از کجا به دست آوردید.

فرض کنیم از عالم غیب به شما اطلاع دادند، آیا پذیرفتنی است شما این میزان قدرت و توان و نفوذ دارید که همه عوامل حفاظتی محل نگهداری اسناد را مأمور ویژه خود کنید و اجازه دهند نیم تن اوراق را بار کامیونی بکنند و از دل شهر تهران تا مرزهای خاکی کشور که نزدیک‌ترین این مرزها بدون ترس از کنترل جاده‌ای چندین ساعت وقت می‌برد و از آن طرف شیفت مأمورینی که شما آنها را خریداری کرده‌اید و زمان نگهبانی آنان تمام شده و تیم بعدی سرکار می‌آیند کسی از موضوع سرقت اسناد مطلع نشده باشد، ابزار و وسایلی که با برش صندوق‌های امنیتی محتوی اسناد سری استفاده کرده‌اید را کجا پنهان نمودید و کامیونی که اسناد را حمل می‌کرد با راننده‌اش کجا سر به نیست شد.

سناریوی آقای نتانیاهو آنقدر بی‌اصل و نسب بود که جز آقای ترامپ و تیم بهانه‌جوی آمریکا کسی به آن اعتنایی نکرد. اگر سرقت اسناد واقعیت داشت حتی اسنادی که مربوط به مخفی کاری هسته‌ای ایران هم نبود، مثلا 500 کیلو روزنامه باطله برای اثبات سرقت حداقل یکی دو فریب خورده را پشت دوربین می‌نشاندید و از زبان آنان سرقت قرن خود را بیان می‌کردید. متأسفانه دولت هم برنامه‌ای برای پاسخگویی به لاطائلات مش‌قاسم دنیای سیاست ندارد، و الا با یک میزگرد ساده مطبوعاتی می‌شد با طرح چند پرسش دهان یاوه‌گوی نخست وزیر کودک‌کش اسرائیلی را بست.

در همان روزها دانشجویانم این سوال را مطرح می‌کردند که اگر موضوع واقعیت داشته باشد، چه باید کرد و پاسخ می‌دادم آیا ذهن جست‌وجوگر شما قبول می‌کند که حتی با داشتن مأمور ویژه و خریداری شده در بدنه گروه نگهبان محل مورد ادعا چنین سرقتی ممکن است؟ امروزه یک دفتر کار ساده یا انبار مزرعه کوچکی در خارج از شهر به دوربین کنترل از راه دور مجهز است و حتی این امکان به سادگی فراهم است که حرکت حیوانات وحشی را در مزرعه‌ای از کیلومترها دورتر زیر نظر گرفت چه رسد به سرقتی از این دست که سناریوی آن در بالیوود مرکز سینمایی هند نوشته شده است.

داستان امسال حضور نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل و برافراشتن پرچم دورقوزآباد یا تورقوزآباد قصه جدیدی است که شهرزاد قصه‌گو برای خلفای کاخ سفید نشین ساز کرده است. آقای نتانیاهو اگر قطعنامه 2231 را خوانده بود و به شرح وظایف سازمان انرژی هسته‌ای در این قطعنامه نگاهی می‌کرد و گزارش‌های رئیس سازمان انرژی هسته‌ای آمانو را که مورد تأیید کارشناسان این سازمان واقع است ملاحظه می‌کرد سر از دورقوزآباد در‌نمی‌آورد. نگارنده قبل از آنی که بدانم محلی به اسم دورقوزآباد آنهم با این حجم از جمعیت در نزدیکی تهران وجود دارد، مثل بسیاری دیگر از ایرانیان تصور می‌کردم وقتی حواله به جغرافیای ناکجاآباد می‌دهند از محل موهومی به اسم دورقوزآباد یاد می‌کنند. واحد درسی در دوره دکتری تاریخ دارم با عنوان «جغرافیای تاریخی» در این درس صرف نظر از چهارسوی تاریخی یعنی بیان مناطق جغرافیایی که امروزه اسم دیگری دارند یا اینکه در حال حاضر وجود خارجی ندارند از دیگر موضوعات تحت تأثیر جغرافیا، مثلا پذیرش فلان مذهب در منطقه‌ای خاص یا تأثیر جغرافیا بر نحوه رفتار مردمان ساکن آن نواحی یا از بین رفتن تمدنی که روزگاری با ابهت بود و امروزه دیگر آن تمدن در ناحیه مورد نظر وجود ندارد، مکان بابل، سارد، لیدی، آشور، کجاست؟ چگونه تمدن‌هایی از این دست نابود شدند یا جابه‌جایی تمدنی صورت گرفت.

وقتی در پاسخ به پرسشی درمی‌مانیم و با اسناد و مدارک موجود نمی‌توان جایگاه جغرافیایی و تاریخی محل را تعیین کرد، از جغرافیای موهومی به اسم دورقوزآباد اسم می‌بردیم که تا قبل از سخنرانی آقای نتانیاهو بیشتر تورقوزآباد گفته می‌شد. کسانی که نخست وزیر اسرائیل را به وادی ناکجا آباد دورقوزآباد کشاندند باور دارم همین ذهنیت را داشتند که دورقوزآباد محله‌ای موهوم و خیالی است که مثل مکان‌هایی که در داستان امیرارسلان نامدار از قلعه سنگباران تا محل اختفای فولادزره دیو وجود خارجی ندارد و ناکجا آبادی هست که می‌شود خواسته‌های رویایی و خیال پردازانه را در آن جست‌وجو کرد. اما یک پرسش از نتانیاهو باقی می‌ماند، این تصویری که از سردر و دیوار مکان فعالیت‌های محرمانه و مخفی اتمی ایران نشان دادید، حداقل باید کمترین نشانه‌ها از مکانی از این دست را باید برخوردار باشد. مگر کارشناسان سازمان انرژی هسته‌ای با دوربین‌های فعال در محل‌های مورد نظر خود به خواب خرگوشی فرورفته‌اند و انباری متروک که ظاهرا محل نگهداری کاغذ باطله است، به سایت مخفی و محرمانه اتمی تبدیل شده و آنها بی‌اطلاع هستند.

بر این باورم نخست وزیر اسرائیل ادامه یا برشی از سناریوی قبلی که مدعی نگهداری اوراق سری فعالیت‌های هسته‌ای ایران را به هم وصل کرده و مش‌قاسم‌وار سر از دورقوزآباد درآورده است. خدا رحمت کند پرویز فنی‌زاده، مش‌قاسم همه رمان‌ها را که شهر رویایی و خیالی غیاث‌آباد را در سریال زیبای دایی‌جان ناپلئون خلق کرد تا مش‌قاسم دنیای سیاست امروز از غیاث‌آباد قم خود را به دورقوزآباد کهریزک برساند و با وجود همه امکانات امروزی از ماهواره و پهپاد و دوربین خود را بی‌نیاز ساخته و محل خیالی فعالیت هسته‌ای دورقوزآبادی را به جهانیان نشان داده باشد. کاش برای اثبات درستی ادعای خود نقشه را کنار می‌گذاشت و با ژست مش‌قاسمی می‌گفت: دروغ چرا؟ تا قبر آآآآ... اینجا بزرگ‌ترین سایت اتمی مخفی و محرمانه جهان است و ایرانیان زرنگ زیر پوست شهر برای بازرسان سازمان انرژی هسته‌ای دورقوزآبادی ساخته‌اند، معروف و مشهور‌تر از هیروشیما یا ناکازاکی، اما ایرانیان بدسلیقه هستند و تأسیسات اتمی آنان هیچ شباهتی با تأسیسات اتمی ما در دیمونا ندارد؛ از دورقوزآباد تا دیمونا فرسنگ‌ها فرسنگ راه است.

منبع: آرمان

* حقوقدان

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار