سیدعلی خرم*

عهدنامه تحمیلی آمریکا

به‌دنبال صحنه‌های متعدد نمایش دونالد ترامپ، تلاش منتهی به شکست رئیس‌جمهور آمریکا در برپائی جلسه شورای امنیت به ریاست خودش را شاهد بودیم که وقتی تیم او احساس کرد رئیس‌جمهور اسلامی ایران قصد شرکت در آن جلسه را دارد، از برگزاری جلسه پشیمان و منصرف گردید زیرا حضور دکتر روحانی و پاسخ‌های منطقی و قانونی ایشان به اتهامات دونالد ترامپ موجب جلب حمایت بقیه اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت می‌گردید و آنها که خود از قبل مدعی ترامپ هستند که چرا برجام را با یک ساختار حقوقی بین‌المللی شناخته شده، ترک نموده، نتیجه جلسه چیزی جز یک شکست تاریخی برای رئیس‌جمهور آمریکا نمی‌گردید.

کد مطلب: ۸۵۵۷۵۷
لینک کوتاه کپی شد

اینکه ترامپ بدون حضور ایران جلسه‌ای دلخواه تشکیل دهد و در آن افراد معلوم الحال نظیر نتانیاهو را دعوت نماید و هرآنچه دلشان میخواهد بگویند، هیچ مشروعیت حقوقی و قانونی نخواهد داشت زیرا همه دشمنان ایران می‌توانند برای خود جلسه بگذارند و تنهائی هم به قضاوت بپردازند. اگر چنین جلسه‌ای تشکیل شود، ایران و سایر اعضای شورای امنیت از استدلال‌های خود در مقابل ترامپ استفاده خواهند کرد.

نمایش بعدی دونالد ترامپ از طریق برایان هوک رئیس گروه اقدام علیه ایران عرضه گردید که اظهار داشت آمریکا به‌دنبال یک عهدنامه یا پیمان به‌جای توافقنامه هسته‌ای با ایران است. چندین نکته در این ادعا مشاهده می‌گردد: اولا:هنگامی که ترامپ از توافقنامه حقوقی بین‌المللی برجام بدون رعایت سازوکار آن و بدون جلب حمایت و موافقت اعضای آن و از جمله ایران، یک طرفه خارج می‌شود چگونه می‌توان ایران را دعوت به پذیرش سندی قوی‌تر و محکم‌تر از نظر حقوقی بنماید؟ اگر آمریکا به سند نرم‌تر پای بند نیست چگونه می‌تواند ادعا کند به سند سخت‌تر پای بند خواهد بود؟ مگر دونالد ترامپ در این یکسال و نیم از بسیاری از عهدنامه‌های بین‌المللی و دو جانبه بیرون نیامده است؟ پس چه ضمانتی وجود دارد؟

ثانیا:از نظر الفبای حقوقی، هنگامی دو کشور به‌عنوان مثال آماده پیوستن و امضا نمودن یک عهدنامه یا پیمان می‌باشند که یا کلیه اختلافات خود را حل و فصل نموده و تصمیم می‌گیرند زندگی جدیدی با هم شروع نمایند و یا آنچنان در حالت دوستی و رفاقت قرار دارند که برای تقویت دوستی و همکاری خود دست به امضای عهدنامه می‌زنند که بالاترین سند حقوقی بین دو کشور بشمار می‌رود.

نمونه اول آن «عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری ایران و عراق در سال 1975» می‌توان ذکر کرد که ایران و عراق پس از سال‌ها دشمنی تصمیم به زندگی جدید و باز نمودن فصلی تازه بین خود گرفتند و نمونه دوم آن «عهدنامه دوستی و مودت ایران و آمریکا در سال 1955» بود که در عین رابطه خوب بین دو کشور، قصد ارتقای این دوستی و همکاری، موجب انعقاد عهدنامه بین ایران و آمریکا گردید.

اکنون پیشنهاد مضحک آمریکا از همین جا روشن می‌شود که نه تنها دو کشور ایران و آمریکا در حالت دوستی قرار ندارند بلکه رئیس‌جمهور آمریکا در ابراز دشمنی با ایران از هیچ اقدامی فروگذار ننموده است. از یکسو با روشی غیرقانونی و غیردموکراتیک، ایران و طرف‌های تجاری اقتصادی کشورمان را مورد سخت‌ترین تحریم‌ها و مردم ایران را در وخیم‌ترین شرایط اقتصادی قرار داده است. از سوی دیگر برایان هوک رئیس گروه اقدام علیه ایران دست به جمع آوری مخالفان خارج نشین ایران زده تا با ایجاد هماهنگی بین آنان بلکه آلترناتیوی برای حکومت آینده ایران به‌وجود آورد. آیا در این شرایط، ایران و آمریکا می‌توانند پای یک عهدنامه بروند؟ رفتار آمریکا نسبت به ایران نه در چارچوب نمونه اول و نه نمونه دوم قرار می‌گیرد. پس هدف آمریکا چیست؟ از سخنان برایان هوک برمی آید که آمریکا خود را آنقدر زورگو می‌بیند که به زبان بی زبانی می‌خواهد دیکته‌ای برای ایران فراهم نماید ولی نامش را عهدنامه بگذارد تا از جنبه حقوقی و بین‌المللی قابل توجیه در سطح جهان باشد. ثالثا اگر آمریکا صادق بود چگونه می‌خواهد یک عهدنامه طبیعتا مورد رضایت ایران را به کنگره نمایندگان آمریکا ببرد و رأی مثبت بگیرد؟ پاسخ این بند هم از هم اکنون روشن است: وقتی که کنگره با توافق هسته‌ای دوران اوباما موافق نبوده و نیست، به‌طریق اولی با عهدنامه هسته‌ای ایران و آمریکا که جایگاه محکم‌تری از نظر حقوقی دارد، موافقت نخواهد کرد مگر اینکه یک طرفه به‌نفع آمریکا باشد. پس، از این نظر هم آمریکا دچار توهم است که تصور می‌نماید عهدنامه‌ای را می‌تواند به ایران تحمیل کند که اجزای آن فقط مورد قبول آمریکا باشد.

منبع: آرمان

* تحلیلگر روابط بین الملل

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار