جعفر رحمان‌زاده*

کمیاب‌ترین عامل توسعه

پروفسور «جرالد میر»، استاد برجسته دانشگاه استنفورد، در کتاب گران‌سنگ «مباحث اساسی اقتصاد و توسعه» دانش را کمیاب‌ترین عامل توسعه معرفی کرده است. در باب نسبت علم و توسعه و ربط وثیق بین آنها نظریات و آرای فراوانی ابراز شده است؛ ازجمله مرحوم «جواهر لعل نهرو» از رهبران جنبش و اولین نخست‌وزیر هند پس از استقلال، آن دو را مترادف هم دانسته است.با کمترین تدقیق و مطالعه در روند تحولات دهه‌های اخیر کشورها اعم از توسعه‌یافته یا در حال توسعه، درخواهیم یافت علم و توسعه مانند «لوکوموتیو» و «واگن» همواره با هم حرکت کرده‌اند.بهره‌گیری از علم و توانایی‌های آن در استفاده مؤثر و بهینه از مواد خام و سرمایه عامل اصلی و متغیر کلیدی در توسعه کشورها به شمار می‌آید.

کد مطلب: ۸۳۶۸۸۵
لینک کوتاه کپی شد

این امر به‌ویژه در جوامعی که از کمبود منابع و مواد خام یا سرمایه رنج می‌برده‌اند، نمود بارزتری داشته؛ به‌نحوی‌که زمینه تولید و افزایش ثروت آنها را فراهم کرده است. اگر بپذیریم که توسعه یک مقوله دستوری نیست، تا آن را از طریق امکانات و ابزارهای حکومتی محقق کرد، ناگزیر باید قبول کنیم تنها در سایه علم و فناوری و مدیریت «دانش‌مدار» است که می‌توان روند توسعه را شتاب بخشید.

در غرب مراد از علم، علم تجربی یا «Scince» است که آن را در مقابل هنر «Art» به کار می‌گرفتند؛ ولی منظور این یادداشت از علم مطلق، دانش به مفهوم «Knowledge» است که از جامعیت و کلیت بیشتری برخوردار است.اکنون پس از این مقدمه مختصر، این پرسش در میان صاحب‌نظران توسعه میهنی به جد مطرح است که آیا با وجود موفقیت‌ها و دستاوردهای موجود و با گذشت بیش از هفت دهه از سابقه قانونی برنامه‌ریزی در ایران، کشور به توسعه مقبولی دست پیدا کرده است؟اگر میزان توسعه‌یافتگی در کشور در تناسب با امکانات طبیعی، ذخایر زیرزمینی و سرمایه‌های فیزیکی و فرهنگی از توازن و تعادل لازم برخوردار نیست، علل و عوامل آن کدام است؟چرا این همه سرمایه تبدیل به ثروت نشده‌اند؟ چرا کشورهایی که حتی به اندازه ما از امکانات فراوان طبیعی و انسانی برخوردار نبودند، در جایگاه بهتری از نظر شاخص توسعه قرار دارند؟پیش‌تر اشاره شد که علم زمینه تولید و افزایش ثروت را تمهید و فراهم می‌کند. باید صادقانه قبول کنیم با وجود برخورداری از سرمایه به قول «فردریک لیست»، اقتصاددان برجسته آلمانی در قرن 19 که توسعه آلمان امروز و حتی ژاپن مرهون و مدیون اندیشه‌های اوست، ما «قدرت تولید ثروت» را به اندازه کافی نداریم.

این قدرت تولید ثروت در پرتو دو عنصر مهم و اساسی به دست می‌آید؛ دانش و مدیریت عملی و عقلایی. در هر دوره‌ای از ادوار برنامه‌ریزی، وقتی تهیه برنامه‌های توسعه پنج‌ساله از مدیریت دانش‌محور و متخصص و آشنا با مبانی برنامه‌ریزی و توسعه بهره گرفته است چهره‌های برجسته علمی و صاحب‌نظر و مطلع از امکانات و منابع و دارایی‌ها و نیز محدودیت‌ها و تنگناهای کشور در آن مشارکت کردند، اتقان و جامعیت آنها کاملا نمود داشته و کارکرد خود را به‌درستی نشان داده است.برنامه‌های توسعه سال‌های 42 تا 53 و برنامه چهارم توسعه پس از انقلاب اسلامی از این دست نمونه‌ها به شمار می‌آیند.

در تهیه برنامه چهارم توسعه و قبل از آن سند چشم‌‌انداز با رهنمودهای رهبری معظم انقلاب، وقتی از همه صاحب‌نظران، ‌اندیشمندان، دانشگاهیان، همه نحله‌های فکری و سیاسی با گرایش‌های متفاوت به محوریت دانشمند متعهد، دلسوز و آشنا مرحوم دکتر عظیمی و با حمایت دولت اصلاحات و ریاست وقت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی استفاده شد و در جلب مشارکت آنان و استفاده از خرد جمعی اهتمام شد، به باور همگان یکی از موفق‌ترین برنامه‌های توسعه پنج‌ساله کشور بوده است.

تنگناها، کمبودها و نقص‌هایی که امروز در حوزه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی به‌ویژه اقتصادی مشاهده می‌شود یا کژکارکرد‌هایی که ساختار اداری و مدیریتی تولید می‌کنند، محصول کمبود دانش به‌ویژه دانش تخصصی در حوزه‌های مرتبط و کم‌دانشی و کم‌‌اطلاعی مدیریت‌هاست. با فرافکنی، نباید ناکامی‌ها و عدم موفقیت‌ها و ناکارآمدی در بخش‌هایی از وضع موجود از چالش یا بحران آب، ارز، سکه، ‌محیط زیست و آسیب‌های اجتماعی را به گردن «طبیعت» و موارد دیگر انداخت.خصومت و بدخواهی قدرت‌های سیاسی بزرگ دنیا و در رأس آنها ایالات متحده آمریکا همواره از آغاز انقلاب تاکنون وجود داشته و دارد. این همه تأکید بر توسعه درون‌زا که کاملا از پشتوانه منطقی و عقلانی برخوردار است، ایجاب می‌کند از ظرفیت‌های علمی و نخبگی فراوان کشور در بیرون از ساختار رسمی و سازمانی استفاده مناسب صورت گیرد.

امروز ضعف و ناکارآمدی در مدیریت‌ها به سطوح و لایه‌های مختلف جامعه هم رسیده است. به بهانه موفقیت نسبی فوتبالیست‌های غیور ما در جام جهانی 2018 و دخیل‌دانستن نقش مربی خارجی، به‌عنوان عامل اصلی آن گزاره‌ نادرستی شکل می‌گیرد که گویی در داخل برای حل مشکلات جامعه مدیران باکفایت و بادانشی وجود ندارد. این گزاره در کنار ارائه تصویری از بحران‌ها و چالش‌های لاینحل قطعا در تقابل با امنیت و منافع ملی ماست. باید به جای نکوهش‌کردن دیگران، تصلب و غرورهای کاذب را از سر بیرون کرد و با هوشمندی خود را در مدیریت‌ها به آموختن و استفاده از آموخته‌ها و اصحاب دانش و تخصص در کنار تعهد در اداره جامعه بهره گرفت. در آن صورت است که سیادت و برجستگی پدید خواهد آمد. به قول ناصرخسرو: نکوهش مکن چرخ نیلوفری را/ برون کن ز سر باد و خیره‌سری را. تو با هوش و رای از نکو‌محضران چون/ همی برنگیری نکو‌محضری را. اگر تو از آموختن‌ سر بتابی/ نجوید سر تو همی سروری را با استفاده از ظرفیت‌های علمی و فکری جامعه و ایجاد فرصت برای اصحاب اندیشه و خرد و مشارکت‌دادن مؤثر آنان و استفاده از همه نوع سلیقه و گرایش فکری به دور از نزاع‌ها و جدال‌های جناحی و گروهی و صف‌بندی‌های حزبی و باندی و درانداختن گفت‌وگو و حفظ انسجام و وحدت کلمه و تکیه بر مدیریت علمی و عقلانی می‌توان از مشکلات کنونی عبور کرد و مسیر توسعه، پیشرفت و آبادانی را بیش از گذشته تسهیل‌ و تسریع کرد.

منبع: شرق

*مدیرعامل توسعه فضاهای فرهنگی شهرداری تهران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار