عشق تنها معنی فداکاری معلم بیمار گلستانی

گرگان (پانا) - در ابتدای ورودش 12 ساعت از نبود امکانات اولیه شوکه می شود، و شاید هم پشیمان اما او به اصرار خودش می خواست در منطقه روستایی خدمت کند؛ مدرسه هیچ چیز نداشت جز 4 تا میز و صندلی شکسته با دیوارهایی که آجرهایش به شکل نازیبایی در آمده بودو یک حساب بانکی با 900 هزار تومان موجودی اما خانم معلم شروع کرد به ساختن.

کد مطلب: ۸۱۹۱۰۳
لینک کوتاه کپی شد
عشق تنها معنی فداکاری معلم بیمار گلستانی

هر روز به عشق دانش آموزان آسیب دیده و محرومش از شهر به روستا می رود .

روستایی مامایی، مکانی که اگر چه چند کیلومتر از مرکز استان فاصله دارد اما جز محروم ترین نقاط شهرستان گرگان محسوب می شود .

از ابتدای سال تحصیلی 96-97 به این مدرسه آمده، مدیریت آموزشگاه را برعهده وی قرار داده اند .در ابتدای ورودش 12 ساعت از نبود امکانات اولیه شوکه می شود، و شاید هم پشیمان اما او به اصرار خودش می خواست در منطقه روستایی خدمت کند .

مدرسه هیچ چیز نداشت جز 4 تا میز و صندلی شکسته با دیوارهایی که آجرهایش به شکل نازیبایی در آمده بودو یک حساب بانکی با 900 هزار تومان موجودی.

تنها دو رو به بازگشایی مدارس مانده بود

تنها دو رو به بازگشایی مدارس مانده بود اما خانم ابراهیمی لبخند همیشگی اش را برلبانش آورد و یک «یاعلی» گفت؛ ابتدا به فکر نقاشی دیوار ها افتاد، از حساب شخصی خود رنگ تهیه کرد و شروع کرد به کشیدن، یک تنه کل مدرسه را رنگ آمیزی کرد، تا شب بازگشایی مدارس تا 11 شب در مدرسه می ماند .

طرحی زیبا برای سر در مدرسه طراحی کرد و در هم رنگ آمیزی شد. حالا آن ساختمان متروک به مدرسه شباهت پیدا کرد و شده بود "مدرسه سعدی" روستای مامایی.

دانش آموزان روستااکثرا بی بضاعت بودند، خانم مدیر و معلم جدید روستا آستین همت بالا زد و مانتو شلوار و مقنه زیبا برای دختران و بلوز شلوار برای پسران تهیه کرد تا لبخند کودکانه آنها را در روز اول مدرسه ببیند.

حالا هفت ماه از حضور "مدیر، ناظم و معلم" مدرسه روستای مامایی می گذرد،هم مدیریت می کند و هم معلم کلاس چهارم است؛ حدود 5 میلیون از هزینه شخصی خود متقبل شد،امکانات مدرسه هم روز به روز بیشتر شد، سرویس بهداشتی جداگانه و آبخوری ساخته شد ، میز و نیمکت استاندارد، کتابخانه ، آزمایشگاه، وسایل ورزشی، حتی رایانه با همکاری خیرین برای دانش آموزان در مدرسه تهیه کرد.

آموزش دانش آموزان هم در این مدرسه دگرگون شد

خارج شدن از روستا با عنوان گردش و تفریح برای کودکان این روستا به دلیل نداشتن تمکن مالی شاید آرزوی دستنیافتنی بود اما این معلم نیکو کار شرایطی را برایشان فراهم کرد که ماهی یکبار به استخر بروند و چندین اردو بازدیداز موزه ، کارخانه ها، پارک شهر، النگدره و شهربازی ناهارخوران ، اینجه برون برایشان ترتیب داده است .

آموزش دانش آموزان هم در این مدرسه دگرگون شد و کودکانی که تا سال گذشته انگ تنبلی داشتند پیشرفت محسوسی در درس هایشان مشاهده شد و برخی از دانش آموزان که به دلیل دیر آموزی حتی قادر به خواندن و نوشتن نبودن با تهیه وسایل کمک آموزشی و وقت گذاشتن بیشتر و تکرار و تمرین خانم ابراهیمی الان براحتی می خوانند و می نویسند .

با کمک خیرین هفته ای یک روز غذای گرم برای دانش آموزان تهیه می کند .کتابخانه سیار روستایی کانون پرورش فکری نیز یک شنبه ها برای دانش آموزان و خانواده ها نمایش اجرا می کند .

این خانم معلم خوب می دانست که مهارت لازمه داشتن یک زندگی زیبا برای همه است و به دانش آموزان در ساعت هنر آموزش های هنری، کولن و قلاب بافی آموزش می دهد و هم اکنون کارهای دانش آموزانش را در نمایشگاه های کودکان کانون پررورش فکری به نمایش می گذارد و اعتماد به نفس آنان را برای بدست آوردن روزی حلال و کسب درآمد بالا ببرد.

این مدرسه از نظافت محیطی و نظافت شخصی دانش آموزانش در وضعیت خطرناکی بود اما با رایزنی با مرکز بهداشت شامپو تهیه و در اختیار خانواده ها قرار داده شد و امروز از کثیفی و شپش خبری نیست؛ برای نظافت مدرسه هم 70هزار تومان از هزینه خود پرداخت می کند.جایزه این نظافت همگانی نیز ماهی یکبار استخر است .

خانم ابراهیمی می گوید: کودکان این روستا علاوه بر این در نظافت محیط زیست خود نیز مشارکت می کنند، علاوه بر مدرسه آشغال های روستا را هم جمع می کنند.با آموزش های محیط زیستی حالا همه آنان یک حامی طببعت هستند و از درخت هایی که خودر در اطراف مدرسه کاشتند مواظبت می کنند.

تابلو روستا نصب شد

این مدیر و معلم مدرسه مامایی برایمان از جاده خاکی روستا گفت و نبود تابلویی که حتی نام این آبادی بر آن باشد، همه اینها در چند کیلومتری مرکز استان بود اما با نامه نگاری و درخواست به همت اداره کا روستایی استان در این هفت ماه هم جاده اسفالت وهم تابلو روستا نصب شد.

خانم ابراهیمی ظاهرا حواسش به همه است ، زمانی که متوجه می شود در همسایگی مدرسه یک خانواده ای وجود دارد که فرزندش به خاطر بیماری قطع نخاع شده و ختی سرویس بهذاستی وحمام ندارد وحتی قادر به تهیه دارو هم نیستند، با کمک خیرین سرویس بهداشتی مناسب و حمام می سازند و و ویلچر تهیه می کنند و همیشه به عیادتش می روند .

برنامه های فرهنگی برای کل روستا

او ادامه می دهد؛ باید برای کاهش آسیب های اجتماعی به فعالیت های فرهنگی تربیتی در مناطق محروم پرداخت، ما برای اینکار تمام برنامه های فرهنگی و حتی مناسبتی خود را با مشارکت دهیاری به صورت متمرکز برگزار می کنیم تا همه خانواده ها و فرزندانشان حضوریابند و از آنان استفاده کنند.

او حضور دانشجویان جهادگر را به حق تاثیر گذار و مکمل برنامه های تربیتی دانست.

یک مدرسه تخریبی در کنار ساختمان مدرسه ابتدایی وجود دارد، خانم ابراهیمی قصد دارد تا زمانی که در این مدرسه می ماند، مجوز کانون فرهنگی تربیتی را بگیرد تا خانواده ها و فرزندانشان از آن نهایت استفاده را ببرند چرا که مکانی برای یکجا جمع شدن آنها در روستا وجود ندارد.

کشت محصولات ارگانیک در باغچه مدرسه

حیات این دو مدرسه بزرگ و دارای باغچه ای مناسب بود، خانم ابراهیمی از آن برای کشت سبزیجات و محصولات خوراکی ارگانیک استفاده می کند، باقالا، توت فرنگ، انواع سبزیجات از محصولات این باغچه بود که برسفره مهمانی مصاحبه ما آورده شد.


هیچگاه از بیماری حاد سرطان که هفت سال درگیر آن است سخنی نگفت

با اینکه این خانم معلم بیمار است اما هیچگاه از بیماری خاد سرطان که هفت سال درگیر آن است سخنی نگفت آنچنان با شور و نشاط مهرورزی می کند که نه همکاران و نه دانش آموزانش شاید به ذهنشان هم خطور نکند که این خانم مدیر و معلم بیمار باشد.

او با عشق ورزی و کمک به خانواده های بضاعت، زنان سرپرست خانوار و بیماران خاص زندگی دوباره می بخشد و می گوید وجودم را برای بچه ها می گذارم ‎.

تهیه بسته لوازم التحریر و لباس سال آینده بچه ها

او شاید سال دیگر در این مدرسه نباشد اما از هم اکنون برای دانش آموزانش و دانش آموزچند مدرسه حاشیه شهر یک بسته لوازم التحریر کرده است .

بهترین هدیه روز معلم تا به امروز برایش دو چیز بوده است، مرغ مینا از طرف همسرش که سال گذشته از قفس پرید و یک جفت جوراب از یکی از شاگردان بی بضاعتش که به عشق خواهر کوچک فوت شده اش برایش هدیه آورده بود.


تاسیس شرکت تعاونی برای کمک به بیماران خاص

خانم معلم که دوره درمان طولانی و پرخرجی را سپری کرده بود از همان سال ها به فکر تاسیس شرکتی افتاد که بتواند از بیماران خاص حمایت کند، حالا او مدیریت دو شرکت تعاونی کار و رفاه اجتماعی و یک شرکت خدماتی و حمایتی دارد که 80 نفر زن سرپرست خانوار را به صورت مستقیم تحت پوشش دارد، برعهده دارد.

به گزارش کلاس بیست؛ خانم"جکیمه ابراهیمی" از معلمان نهضت سواد آموزی بود که هم اکنون چندین سال است که به صورت پیمانی در آموزش و پرورش استخدام شده اما جذب رسمی نشده است .هرچند از وضعیت خود تا حدودی راضی است اما بسیاری از معلمان را می شناسد که از بلاتکلیفی وضعیت خود نگرانند و پیگیری حقوق آنها را هم برعهده دارد .

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار