«نویسندگانه بنویسیم

روزنامه‌نگار، راوی یا قاضی؟

واحد آموزش پانا: نحوه نگارش محتوای روزنامه نگاری یک چالش جدی برای روزنامه نگاران حرفه ای است از آن جهت که باید احساسات، افکار و نظرات خود را در نگارش خود دخالت ندهند و صادقانه بنویسند تا تاثیرگذار شود اما چگونه می توان احساسات را در نگارش دخالت نداد این موضوعی است که "بهنام عبداللهی" _ خبرنگار دانش آموز پانای آذربایجان شرقی طی یک یادداشت به آن پرداخته است:

کد مطلب: ۶۷۹۸۲۹
لینک کوتاه کپی شد

بعد از دیدن فیلم «جدایی نادر از سیمین»، کسی نمی‌تواند ادعا کند که حق با سیمین یا نادر بود. همینطور که بعد از دیدن فیلم‌های دیگر اصغر فرهادی مثل «فروشنده» یا «درباره الی»، نمی‌توان به صورت عام درباره شخصیت‌‌ها و کارهایشان حکم صادر کرد؛ اما نکته قابل توجه و جالب اینجاست که می‌توان ادعا کرد: «من» حق را به سیمین یا نادر می‌دهم .

اکثر فیلم‌های سینمایی یا سریال‌های که می‌بینیم پایانی کلیشه‌ای دارند و نتایج‌‌شان به وسیله خود نویسنده شکل می‌گیرد درحالی که فرهادی اینگونه عمل نمی‌کند. روزنامه‌نگاران نیز باید بی‌طرفانه راوی باشند و قضاوت رابه مردم واگذارند .

شاید برایتان جای سوال باشد که این مثال چه ربطی می‌تواند به مباحث روزنامه‌نگاری داشته باشد اما حتما بعد از پرسیدن این سوال، یادتان می‌افتد که مطالب روزنامه‌نگاری پیوندی ناگسستنی خورده است با حق‌دادن‌ها و حق‌گرفتن‌ها و یکی از اصول روزنامه‌نگاری را بی‌طرفی عنوان می‌کنند. از طرفی هم می‌دانید که هیچ‌ رسانه‌ یا هیچ فردی نمی‌تواند واقعا بی‌طرف بی‌طرف باشد .

اینجا بحث روایت و قضاوت پیش می‌آید. دو واژه هم‌وزن با جنس‌هایی متفاوت. با تکیه بر اصل بی‌طرفی می‌توان گفت که یک روزنامه‌نگار و گزارش‌نویس، باید راوی زندگی مردم و آنچه در پیرامونش می‌گذرد باشد، نه قاضی! اما مگر می‌شود؟

رونالد بارتز، منتقد فرانسوی ادبیات و فلسفه، راهکاری را پیش‌پا می‌گذارد تا این روند را توضیح دهد. بنابر فرضیه او، متن‌ها را می‌‌توان به دودسته «خوانندگانه » (Readerly) و «نویسندگانه » (Writerly) تقسیم کرد. این دو عبارت جالب، به شیوه‌ای بسیار هوشمندانه برای بیان یک مسئله جدی گزینش شده‌اند .

اولی به‌معنای یک متن روایی نوشتاری است که دارای معنای ثابت و از پیش‌تعیین‌شده باشد و خواننده را در جایگاه گیرنده اطلاعات قرار دهد. متن نویسندگانه شامل تعداد فراوان معناست و خواننده در تعبیر و دریافت آن معناها، نقشی سازنده دارد .

بارتز در توضیح نگارش نویسندگانی در کتاب «اس/زد » (S/Z) می‌گوید :

« متن نویسندگانه کهکشانی از استدلال است؛ نه ساختاری استدلالی. ورودی مشخصی ندارد. خطی مستقیم را دنبال می‌کند و امکان تغییر و حذف دارد. به این متن‌ها، از راه‌های مختلف می‌توان دست یافت و هیچ‌یک از این مسیرها را نمی‌توان مسیر اصلی دانست. تا آنجا که چشم کار می‌کند، نشانه و رمزهای این شیوه قابلیت گسترش دارد و نامحدود است .»*

با این نوشتار به موضوع مخاطب فعال یا منفعل می‌رسیم. مخاطب امروزی ما روزنامه‌نگاران و گزارش‌نویسان، که عمدتا ما در فضاهای آنلاین برایشان می‌نویسیم، مخاطبانی منفعل نیستند و اگر ما بر این عقیده نباشیم، در نوشته‌هایمان با شکست‌های بسیاری مواجه خواهیم شد .

نویسندگانه نوشتن اما چه ضرورتی در دنیای روزنامه‌نگاری و حتی هنر دارد؟ اگر بتوانیم یک متن نویسندگانه خوب بنویسیم، در واقع مخاطب، خود را همراه ما می‌بیند نه در مقابل‌مان. وقتی از مردم و دردهای زندگی‌شان می‌گوییم و می‌نویسیم، باید در جایگاه چشم و گوش آن‌ها باشیم .

گزارش‌نویسان مبتدی معمولا در گزارش‌های خود بندهای آخر را به نتیجه اختصاص می‌دهند و جالب آنکه منظورشان از نتیجه سلیقه شخصی‌شان است که همین موضوع باعث می‌شود مخاطب بسیاری از مواقع در مقابل‌شان گارد بگیرد و تمام زحماتی که کشیده بودند بر باد برود .

کلمات، جملات، اشخاص، فضاها، احساس، رنگ‌ها، مزه‌ها و هرآنچه که در یک مطلب روزنامه‌نگاری مخصوصا گزارش می‌آوریم، در واقع ابزار و مصالح بی‌شماری هستند که مخاطب می‌تواند با آن‌ها عقیده، باور و نظرش را پیرامون یک روایت بسازد. دقیقا همان که می‌تواند بگویم من حق را به سیمین می‌دهم اما نمی‌تواند بگوید حق با سیمین بود .

اهالی و بزرگان تئاتر می‌گویند، یک نمایش برای مخاطب زمانی شروع می‌شود که نور صحنه گرفته شود و او سالن را ترک کند؛ و بعد در راه خانه درباره صحنه‌، رنگ، شخصیت‌ها و... فکر کند و پس از سنگین و سبک کردن، حرف و هدف نمایش را با پوست و استخوانش هضم نماید. هنر ژورنالیسم هم همین را می‌گوید: نقطه آخرین جمله از آخرین پاراگراف، باید در ذهن مخاطب امتداد یابد تا یک متن ژورنالیستی بر ذهن نقش ببندد .

« بهنام عبداللهی »_ 17 ساله

* نوشتن برای روزنامه‌نگاران/ وینفورد هیکس/ ترجمه علی‌اکبر قاضی‌زاده

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار