یادداشتی درباره «یک دقیقه و سیزده ثانیه»

​وقتی شوی شان تمام شود،کارتن خواب ها را پشت در جا می گذارند

وقتی شوی «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به پایان می‌رسد و همه به خانه هایشان برمی‌گردند، همه چیز فراموش می شود. اما درباره آنهایی که از نردبان این افراد بی خانمان بالا رفتند بعید است که جز خاطره ای از هجوم تماشاگران به ایرانشهر برای دیدن این شبه نمایش، چیزی در ذهن باقی بماند.

کد مطلب: ۶۵۵۴۸۰
لینک کوتاه کپی شد
به گزارش خبرنگار فرهنگی پانا؛ نگاه کارگردان و نویسنده به یک موضوع باید برآمده از عمق وجود شان باشد به نوعی به عقیده نگارنده در خلق یک اثر هنری جدا از میزان اثرگذاری و کیفیت فنی کار، هنرمند باید از روح خود در یک اثر هنری بدمد. هنرمند آگاه به موضوع و کسی که به موضوع اثر هنری خود تسلط داشته باشد یا آنکه آن را به عینه لمس کرده باشد به مراتب موفقیت بیشتری در خلق اثر هنری دارد. هرگز نمی توان شخصی را متهم کرد که چرا کمدی می سازد و یا اینکه درباره اشراف و طبقه مرفه جامعه فیلم می سازد. افراد معمولا تلاش می کنند که درباره دلمشغولی هایشان حرف بزنند و یا اینکه اثر هنری خلق کنند. اما در این بین فرد هنرمند یا خالق اثر هنری چه میزان در کارش موفق است؟ به طور خاص درباره «یک دقیقه و سیزده ثانیه» باید این سوال را از کارگردان این اثر پرسید که کارتن خوابی چه میزان برای شما دغدغه مند بوده است. آیا حس فرصت طلبی و به عبارت ساده تر از آب گل آلود ماهی گرفتن بهانه واقعی شما برای تولید یک تئاتر نبوده است. به شخصه اعتقاد دارم که گذشته افراد و دستاوردهای آنها چه در تعامل با جامعه و چه در تعامل با هنر نقش بسزایی در چشم انداز شخص و مسیر راه او در زمان کنونی و آینده دارد.
مصداق این حرف شنیده هایی است از دوستانی که در برهه ای از زمان با کارگردان این اثر مراوداتی داشته اند و وعده هایی از او گرفته بودند که به وقت عمل عملیاتی شود اما چون زمان عمل به وعده رسید آقای مدیر- کارگردان نه تنها وجود هر وعده و قولی را تکذیب کرد بلکه وجود آن شخص و حتی آشنایی خود با او را نیز انکار نمود. حال شخصی با چنین عملکرد و شیوه رفتاری که دل یک جوان را به سادگی می شکند و برای فرار از وعده ها و قول هایش حتی وجود او را انکار می کند چگونه می تواند برای کارتن خواب ها دل بسوزاند.
این شوی نمایشی فقط به نمایش روی صحنه محدود نمی شود بلکه این پروسه ای بوده که از پیش تولید و نشست رسانه ای شروع شده تا به مرحله اجرای شبه نمایش «یک دقیقه وسیزده ثانیه» برسد. در ویدئوهایی که در شبکه های مجازی یا در لابی ایرانشهر پخش می شود بازیگران زن نمایش و کارگردان نمایش را می بینیم که با کارتن خواب های مرد صحبت می کنند و اشک می ریزنند. احتمالا آنها برای نزدیک شدن به نقش شان با کارتن خواب ها حرف می زنند. اما جالب است که آنها نقش زنان کارتن خواب را بازی می کنند و چرا با مردان کارتن خواب دیالوگ برقرار می کنند تا به نقش شان نزدیک شوند. این هم بخش دیگری از شوی نمایشی ایرانشهر است.
درباره مسائل فنی این شبه نمایش حرف نمی زنم چرا که اثر را فاقد شرایط لازم جهت تحلیل و نقد می دانم. بهتر آن است که آقای کارگردان به این شوی نمایشی پایان دهد. گرچه او ماهی است که در ایرانشهر این شوی نمایشی را به راه انداخته است و بزودی بسر می رسد و اگر فرصت آن را یابد باز به این شو ادامه خواهد داد حال در قالب یک نمایش دیگر ولی بهتر آن است که مسئولان توصیه پذیرسالن های نمایشی کشور فیلترینگ بیشتری اعمال کنند تا افراد با سابقه و کاربلد به این سالن ها برای اجرا راه یابند نه یک مدیر سیاست زده که حرف و عملش باهم همخوانی ندارد. وقتی شوی «یک دقیقه و سیزده ثانیه» به پایان رسد و همه به خانه هایشان برگردند. همه چیز فراموش می شود. بالاخره افرادی هستند که دغدغه کارتن خواب ها را گاه و بیگاه داشته باشند. اما درباره آنهایی که از نردبان این افراد بی خانمان بالا رفتند بعید است که جز خاطره ای از هجوم تماشاگران به ایرانشهر برای دیدن این شبه نمایش، چیزی در ذهن باقی بماند.
ما به انتظار می نشینیم که کار بعدی این کارگردان را ببینیم. خواهیم دید که ایشان در کار بعدی اش ابتدا چه فرصت سازی برای خود می کند و چگونه باز از نردبان آدم های بدبخت دیگری بالا خواهد رفت. امیدورام که او در گام بعدی از نردبان ادیپ بالا برود. زیرا که او در گفتگو با تسنیم اشاره کنایه آمیزی به این موضوع کرده بود. بالا رفتن از نردبان ادیپ دل و جرات بسیاری می خواهد ادیپ همانند کارتن خواب ها کمر خم نمی کند که شما آقای کارگردان از او سواری بگیری. ادیپ اسب چموشی است که سوارش را زمین می زند مگر اینکه سوارکار کاربلد و این کاره باشد. آیا شما این کاره اید ؟

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار