معلم، عاشق بی‌ادعا

معلمی شغل نیست، هنر است. عشق ایثار و فداکاریست. در تقویم ایرانی روز دوازدهم اردیبهشت‌ را به پاس قدردانی و یادبود شهید‌مطهری به عنوان روز معلم نام‌گذاری کردند.

کد مطلب: ۱۲۷۶۸۱۴
لینک کوتاه کپی شد
معلم، عاشق بی‌ادعا

معلم‌ها کسانی هستند که ما را از کودکی‌ در دستان خود می‌پرورانند، از همان سن کم راه درست و غلط را نشانمان می‌دهند به ما می‌آموزند که چگونه بزرگ‌ شویم، چگونه شکل بگیریم، چطور تصمیم بگیریم، چگونه مسیر زندگیمان را مشخص کنیم و از کنارمان نمی‌روند تا وقتی یقین پیدا کنند پا در مسیری گذاشته‌ایم که هرچند پر از پستی و بلندی است اما عاقبتی خیر دارد.

آن‌ها مانند مادری هستند که راه رفتن را به کودک یاد می‌دهند، ابتدا دست‌هایش را می‌گیرد و آرام آرام همراهیش می‌کند و انقدر تکرار می‌کند تا کودک بتواند با کمک گرفتن از دیوار و وسایل روی پای خود بایستد و قدم بردارد. اما باز هم مراقبش است. انقدر حواسش جمع است تا کودک بدون نیاز به هیچ‌ کمکی راه برود. معلم هم همینگونه عمل می‌کند. همراه شاگردانش می‌آید و زمانی که به رشد آن‌ها واقف شد آنها را رها می‌کند، چه بسا گاهی برای این موفقیت باید مانند پدری سخت‌گیر عمل کنند. اما همه ما می‌دانیم پشت آن سخت‌گیری‌ها و فریادها، دلی مهربان و پر از محبت و عشق برای پرورش ما است.

معلمی شغل انبیاست اما معلمان معصوم و بی‌گناه نیستند، بنابراین اگر گاهی کاستی در قسمتی وجود داشت بر این اساس کاملا قابل درک است و ذره‌ای از ارزش‌های معلمان کم نمی‌شود، گرچه امروزه هستند افرادی در پوشش معلم و سو استفاده از اعتبار نام آن‌ها، اما بی‌بهره از جوهره تعلیم و تربیت. اما حرف من از معلمی است که از تمام وجودش برای دانش‌آموزانش مایه گذاشت.

معلمی که هر روز کیلومترها پیاده‌روی می‌کند تا به روستایی بدون امکانات برسد و بتواند چند شاگردش را آموزش دهد. یا استادی که برای ایجاد حس همدلی و همدردی با دانش‌آموز‌ سرطانیش موهایش را تراشید.

معلمی که ماه‌هاست حقوق نگرفته اما در تدریسش ذره‌ای کم نمی‌گذارد. همان خانم معلمی که بعد از مدرسه به چهارراه می‌رود تا کودکان کار را بیاموزد. آن معلمی که با بیماری شدید کرونایی با نفسی که با منت بالا می‌آید در تخت بیمارستان با تمام وجود تدریس می‌کند. هرکسی نمی‌تواند معلم باشد. معلمی قدرتی می‌خواهد که در وجود هر انسانی نیست، عشق و هنری می‌خواهد که هرکسی ندارد. صبری می‌طلبد که ایوب ندارد. شیوه برخوردی می‌خواهد که همه بلد نیستند.

معلمی یعنی اگر غم داری، اگر نگرانی، اگر قسط عقب افتاده داری یا آخر هفته باید خانه را تخلیه کنی، اگر فرزند بیمار داری، اگر پدر ناتوان داری، اگر هزار جور مشغله و ناراحتی داری، باید پشت در کلاست بگذاری و با لبخند و شادی وارد شوی، باید کسی باشی که بتوانی فراموش کنی تمام مشکلاتت را چون تو یک معلمی.

وظیفه ما در برابر تلاش بی‌منت این عزیزان احترام به مقام و‌ جایگاه و قدردانی از زحماتشان در تک‌تک لحظات پرورش ماست. سپاسگزاری از معلم گران قدری که کلام روح‌ بخش و دلنشینش، چون آوای یک موسیقی لطیف بر جان می‌‌نشیند و آهنگ زندگی را به شور درمی‌‌آورد. چرا که در علم‌‌آموزی و صبر، ایمان را از پیامبران به ارث برده‌‌اند و به حقیقت وارث زیبایی‌‌ها بر گستره‌ گیتی هستند.

المؤمنُ إذا ماتَ و تَرَکَ وَرَقةً واحِدَةً علَیها عِلمٌ تَکونُ تِلکَ الوَرَقةُ یَومَ القِیامَةِ سِترا فیما بَینَهُ و بَینَ النّارِ، و أعطاهُ اللّه ُ تبارکَ و تعالی بکُلِّ حَرفٍ مَکتوبٍ علَیهامَدینَةً أوسَعَ مِن الدُّنیا سَبعَ مَرّاتٍ . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر گاه مؤمن بمیرد و یک برگه که روی آن علمی نوشته شده باشد از خود بر جای گذارد، روز قیامت آن برگه پرده میان او و آتش می‌شود و خداوند تبارک و تعالی به‌ازای هر حرفی که روی آن نوشته شده، شهری هفت برابر پهناورتر از دنیا به او می‌دهد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار