امید عشیری*

نجات یک خانه به سبک کیمیایی

«خون شد» تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی، فیلمساز صاحب سبک سینمای ایران است.  این فیلم از بازیگرانی همچون سعید آقاخانی، سیامک صفری، لیلا زارع و هومن برق نورد بهره می برد. کیمیایی در «خون شد» نیز مانند اغلب آثارش به بازتاباندن مناسبات اجتماعی پرداخته و با بیان فساد نظام اجتماعی، این مناسبات را مورد نقد قرار می دهد.

کد مطلب: ۱۲۱۲۴۳۳
لینک کوتاه کپی شد
نجات یک خانه به سبک کیمیایی

حواشی عدم حضور مسعود کیمیایی در جشنواره فیلم فجر و واکنش‌ رسانه‌ها و همچنین برخی چهره‌های دیگر آنقدر زیاد بود که متأسفانه ارزش‌های «خون شد» در میان آنان کمتر دیده شد و زیبایی های این اثر آنچنان که شایسته اش بود به چشم نیامد. حال همزمان با اکران این فیلم در بستر شبکه نمایش خانگی، زمانی مناسب برای این است که فارغ از حواشی پیشین به بررسی این فیلم بپردازیم.

قهرمان قصه «فضلی» با بازی سعید آقاخانی به خانه‌ای باز گشته است که در آشفتگی به سر می برد. خانه رها شده‌ای که عملکرد اشتباه پدر باعث شده همه از آن گریزان شوند، یکی به جمع دیوانگان پناه برده، آن یکی به دام اعتیاد افتاده و پدر که با دستی شکسته و به غلط جوش خورده طریقت باطلی را می پیماید. او حتی تا لحظات آخر تصور می‌کند با دعوت بیگانگان به خانه کار درستی انجام می‌دهد، اما خود تبدیل به یکی از عوامل اصلی تیره بختی ساکنان خانه شده است.

بسیاری ممکن است «خون شد» را با «قیصر» مقایسه کنند، اما این بار «قیصر» به دنبال برادران آب‌منگل نیست، انگیزه اش هم از دست بردن به چاقوی ضامن‌دار انتقام خون کسی نیست؛ بلکه «فضلی» درحال طغیان بر علیه جامعه ایست که انسان‌ها را قربانی می کند. جامعه‌ای که اهل خانه را فراری می‌دهد و هر یک را به سوی سرنوشت تاریکی روانه می کند، حال اینکه پای بیگانگان را نیز به خانه باز کرده است، بیگانگانی که مشخص نیست که هستند و چه می کنند؟

همانطور که از کیمیایی انتظار می‌رود، فیلم پر از دیالوگ های عمیق و پر معناست و زبان گفتگوی کاراکترهای فیلم در نهان خود تکیه بر غنای ادبی و شناخت این فیلمساز از ادبیات پارسی دارد.

خانواده که تبدیل به موتیف فراموش شده سینمای امروز ما شده، چیزی است که کیمیایی در «خون شد» روی آن تأکید دارد و اهمیت ما شدن، باهم ماندن و به دست آوردن آنچه به ناحق از دست داده‌ایم اهدافیست که کیمیایی در این فیلم دنبال می کند. فیلم پر از حوادث و قصه های فرعی است که مجالی برای پرداخت به تک تک آن‌ها نیست. همچنین به لحاظ نماد شناسی با اثری غنی مواجهیم که می‌توان مثال‌های زیادی از آن را در جامعه یافت: از برادری که از شدت رنج به بیمارستان روانی پناه برده تا نانوایی که به جای نان، مواد مخدر توزیع می‌کند و یا حتی درمانگری که شادی را رمز بهبودی افراد از بیماری می‌داند. در صحنه دیگری از فیلم، «شراره» دختر کوچک خانواده وقتی از همسرش حرف میزند، میگوید او را گرفتند، بردند و کشتند! شوهری که معلوم نیست به چه جرمی اما ظاهراً اعدام شده و در نقطه ای نامعلوم دفن شده است.

شاید این نقد بر مسعود کیمیایی وارد باشد که او با نگاه پست مدرن سینمای امروز آشنا نیست، اما با آگاهی از این انتقادات باید گفت کیمیایی یک فیلمساز مؤلف است. او هیچ‌وقت فیلم‌سازی نبوده که بخواهد روی قصه های دیگران کار کند. به همین دلیل برای تحلیلی آثار سینمای کیمیایی باید قواعد سینمای او را بلد بود و «خون شد» را باید از دریچه دنیای مسعود کیمیایی دید. واضح تر بگویم، وقتی به سراغ فیلمسازی مثل کیمیایی می‌رویم نباید بخواهیم با ادبیات دیگری با ما سخن بگوید، چرا که سبک و گفتمان سینمایی او دهه هاست که برای مخاطبین‌ آشناست. فیلمسازی که زخم های جامعه را میشناسد و هربار، هر طور که هست آن را به زبانی فریاد میزند. حتی اگر صدایش گرفته باشد و نتواند منظور خود را آنطور که باید برساند.

او هیچ‌وقت گرفتار حدیث نفس شخصی خود نبوده و در تک تک فیلم هایش به درد و رنج جامعه پرداخته است. چه در روزگاری که می‌توانست به جای «گوزن ها» یکی از آثار پرطرفدار سینمای آبگوشتی آن روزگار را بسازد و خود را به آن همه دردسر نیندازد و چه امروز که می‌تواند به سراغ حال و روز وخیم جامعه نرود و به همان مسائل عمدتا سطحی رایج فیلم‌های امروزی بپردازد.

اگرچه توقع ما از مسعود کیمیایی همیشه بالاست و قطعاً «خون شد» نیز ایرادات خود را دارد، ولی در یک نگاه تطبیقی و مقایسه‌ای با سایر تولیدات سال های اخیر، باز هم با اختلاف فیلم درخشانی است. شاید «خون شد» محصول سینمایی باشد که سینماگران جوان آن به سراغ دغدغه های آنچنان سطحی رفته‌اند که یک فیلمساز ۸۰ ساله ناچار شده به بحران هایی همچون فقر، اعتیاد، ناکارآمدبودن قانون، سیطره بوروکراسی کور و فاسد، زنان سرکوب شده و...بپردازد.

در نهایت باید گفت، اگرچه «خون شد» بهترین فیلم کیمیایی نیست، اما شاید بتوان اینطور گفت که او سطح آثار خود را به حدی بالا برده که حتی خودش هم دیگر نمی‌تواند از آن گذر کند. کیمیایی گاه آنقدر حرف نگفته دارد که بیان این دغدغه ها باعث می‌شود از برخی نکات غافل شود، و این موضوع گاه موجب این می‌شود که بیننده‌ای که شاید پیام او را آنچنان که باید درک نکرده از جزییات فنی فیلم ایراد بگیرد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار