کفت و گوی پانا با یک پزشک دشتستانی به مناسبت روز پزشک؛

سفیدپوشان بردبار و دشواری هایی که مردم از آنها خبر ندارند

دشتستان (پانا) -پزشکی حرفه ای است که در هیچ دوره ای، مردمان از آن بی نیاز نبوده و نیستند. تا دنیا، دنیاست، بیماری در آن فراوان یافت می شود و بیماران هم چاره ای جز مراجعه به پزشک و درمان ندارند.

کد مطلب: ۱۱۱۷۱۲۹
لینک کوتاه کپی شد
سفیدپوشان بردبار و دشواری هایی که مردم از آنها خبر ندارند

اول شهریور ماه به مناسبت بزرگداشت ابوعلی سینا،حکیم و پزشک سرآمد روزگار، روز پزشک نام گذاری شده است. ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای مدافع سلامت استان بوشهر به گفت و گو با پزشک جوان و بردبار دشتستانی پرداخته ایم که در ادامه می‌خوانید.

ساره احمدزاده، اهل دشتستان، متخصص قلب و عروق از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، پزشکی عمومی خود را در سال١٣٨١ قبول شده و در میان طرح عمومی، یعنی درسال ٩٠ موفق به قبولی در تخصص شد و در سال ٩۴ نیز فارغ التحصیل و در بیمارستان ۱۷ شهریور و شهید گنجی برازجان مشغول به کار شده است.

او در گفت و گو با پانا عنوان کرد: از نظر من وظیفه و خصلت ذاتی یک پزشک این است که طوری کار کند که در پایان دوره درمان، بیمارش رضایت داشته باشد و خود پزشک هم از نظر وجدانی به رضایت برسد و من از استاد خودم دکتر ریاضی آموختم که از نظر نژاد، فقر و ثروت، مسئول و مردم عادی تفاوتی برای درمان بیماران خود قائل نشوم.

از نظر من، وظیفه یک پزشک این است که در دوران تحصیل طوری تلاش کند که توانایی درمان بیمار خود، بر اساس شرح حال مریض و معاینات را داشته باشد. یک پزشک باید به نحو مطلوب طبابت کند نه اینکه صرفاً فقط یک منبع درآمد یا یک جایگاه اجتماعی داشته باشد.

این پزشک جوان شیرین ترین لحظه زندگی یک پزشک را زمانی می داند که بیماری که دیگر امیدی به زنده بودنش نیست و به طریقی لحظات آخر حیاتش را سپری می کند، نجات دهد و بیمار به طور سالم به زندگی برگردد.

او همچنین دشوارترین لحظه را زمانی عنوان می کند که خبر مرگ بیمار را به همراهانِ امیدواری که پشت در چشم انتظار هستند، اطلاع دهد که به معنای واقعی این کار سخت و تلخ است، خصوصاً اگر پدر یا مادری پشت در حضور داشته و چشم انتظار فرزندشان باشند.

احمدزاده در خصوص نحوه تشخیص یک پزشک به نکات قابل توجهی اشاره می کند. «برای تشخیص بیماری ها و درمان آنها، بستگی به رشته و تخصص دارد. برای درمان و تشخیص صددرصد به شرح حال قبلی بیمار باید توجه داشت. اینکه چه داروهایی را مورد مصرف قرار داده است، رژیم غذایی، فعالیت ها و گاهی آزمایش و سی‌تی‌اسکن ها، تست ورزش و دلایل آن برای درمان و تشخیص بسیار تاثیرگذار است است و باید به این موارد توجه خاص داشت.»

او تاکید می کند: عواملی که موجب پیشرفت یک پزشک می شود در وهله اول باید به حرفه خود علاقه مند باشد، نه اینکه به دلیل اصرار خانواده و اطرافیان یا موقعیت اجتماعی و مالی، این رشته را انتخاب کند، بسیار مردم دار و صبور باشد و بیمار خود را به چشم خانواده و عزیزان خود بپندارد.

احمدزاده در خصوص تجربه های خود در این حرفه سخت عنوان می کند: چند درس یا تجربه که در دوران طبابت خود کسب کردم این است که با دل و جان، بیشتر فرصت های خود را در اختیار بیمار قرار دهم و هیچ تبعیضی بین فرهنگ ها و قدرت های مردمی برای درمان و حرف زدن قائل نشوم، همیشه یاری رسان مردم باشم، بین دوستان و حتی دانشجوهای سال های پایین تر، حد تعادل احترام را رعایت کنم. گاهی اوقات توجه و احترام زیاد به بیمار و همراهان موجب زیر سوال بردن پزشک می شود.

من وظیفه خود می دانم که به بیمار کمک کنم. وقتی از من تعریف و تشکر می‌شود یا بیمار و همراهان برای تشکر حضور پیدا می‌کنند در وهله اول خداوند را شاکرم که این فرصت را به من داد که خدمت کنم و همیشه دست شفای خدا بالاتر از هر چیز دیگری است. به هر حال هر کس مورد تمجید قرار بگیرد احساس خوبی را در خود لمس می کند، اما هیچگاه موجب تکبر و غرور من نمی شود که بخواهد روی کار من، اعتقاد و اعتبار من تغییر ایجاد کند. همیشه طوری کار می کنم که هنگام مرگم از خودم راضی باشم و جایی کوتاهی نکرده باشم و فکر می کنم اول انسان باید خودش به رضایت از خودش برسد.

او در خصوص علاقه مندی های خود می گوید: شاید سرگرمی ها و فعالیت های زیادی وجود داشته که علاقه مند بودم اما الان در زندگی ام کمرنگ شده‌اند. همچون نوشتن متون ادبی که همیشه موجب آرامش من می شود. دو کتاب چاپ نشده دارم که یکی در مرحله ویرایش و دیگری در حال اتمام نوشته ها است. طراحی و حضور در شب شعرها و علاقه بسیار به عکاسی را دارم و دوست دارم تصویری را که ثبت می کنم از طبیعت و یا تصاویری باشد که مفهوم و حرف های خاصی را به مردم و مخاطب انتقال بدهد. همچنین خطاطی را نیمه کاره رها کردم، چون محدودیت ها فرصت پرداختن به تمام کارها و فعالیت‌ها را به آدم نمی‌دهد و وقت‌هایی که خسته و دل گرفته هستم و دوست دارم به خودم وقت بدهم به این فعالیت ها می پردازم و موجب آرامش و حال خوب من می شود.

او در مورد برداشت مردم از شغل پزشکی بیان می کند: به قول معروف، آواز دهل شنیدن از دور خوش است. خیلی از مردم جامعه برداشتی را که از ما دارند دید مناسبی نیست. شما باید با یک پزشک زندگی کنید تا متوجه سختی ها و دشواری هایی که می کشد بشوید که چه سختی ها و زجرهایی را کشیده تا یک پزشک بشود. حتی از درآمد ما هم اطلاعی ندارند و ما را قضاوت می‌کنند. برای تمام پزشکانی که در بیمارستان دولتی کار می‌کنند شرایط و درآمد سختی وجود دارد. برای مثال حق کرونایی و کارانه ما در دوران کرونایی از بهمن ماه به مبلغ یک میلیون تومان است که حتی پول ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی کننده های زمان کشیک های ما هم نشده است. حتی به پرستارها حد ۲۰۰ یا ۳۰۰ تومان پرداخت شد. سایرین اطلاعی ندارند که در بطن بیمارستان ها چه ها می گذرد. ما پزشکانی هم داریم که وضعیت مالی خوبی دارند، چون یا در شهرهای بزرگ و خوبی حضور دارند یا برندهای مختلفی از آنها حمایت می کنند. البته جاهایی هم زیرمیزی هایی می‌گیرند، اما همه پزشکان این سبک کاری را ندارند.

او در خصوص تصور مردم از پزشکانی که از شهرهای دیگر در استان بوشهر فعالیت می‌کنند، می گوید: رشته قلب و عروق رشته سنگینی است و همیشه و در همه حال باید آماده بود. نبود مرخصی مناسب برای ما، دخالت افراد عادی در کار کادر درمان و اینکه مردم شهر ما پزشکان شهر خود را قبول ندارند با این تفکر که پزشکی بی‌سواد است که تبعید شده و اینجا در حال طبابت است و اگر همان پزشک به شهر دیگری مهاجرت کند مردم احساس می‌کنند سطح علمی و سواد همان پزشک افزوده شده، از جملهممشکلات ماست. در حالی که بسیاری از همکاران موفق ما در استان بوشهر و در شهر ما مشغول به کار هستند صرفاً به این دلیل که قصد کار در محل بومی خود را دارند.

این پزشک جوان، در پایان برای تمام همکاران و بیماران آرزوی موفقیت، سلامتی و تندرستی کرد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار