گزارش نشست تحلیل و بررسی «بی‌وزنی»:

مهدی فرد قادری: این که «بی‌وزنی» چه می‌‌گوید از فرم آن مهم‌تر است

تهران (پانا) - نشست تحلیل و بررسی فیلم «بی وزنی» با حضور مهدی فرد قادری (نویسنده و کارگردان)، بهاره کیان ‌افشار (بازیگر)، مهدی ایل ‌بیگی (مدیر فیلمبرداری)، یاسر جعفری (بازیگر) و محمدعلی حق‌پرست (تدوین‌گر) با حضور آنلاین محمدرضا لطفی (منتقد و فیلمساز) و اجرای «مسعود بهارلو» در برنامه «آف‌لاین» کافه هفت برگزار شد.

کد مطلب: ۱۰۹۶۹۱۹
لینک کوتاه کپی شد
مهدی فرد قادری: این که «بی‌وزنی» چه می‌‌گوید از فرم آن مهم‌تر است

بر اساس این خبر، «مهدی فرد قادری» در این نشست گفت: «اکران فیلم «بی وزنی» زمستان سال گذشته آغاز شد اما به دلیل شیوع ویروس، سینماها تعطیل شدند. وقتی می‌خواستند با بازگشایی سینماها، فیلم را اکران کنند من انصراف دادم و فیلم به زودی در شبکه نمایش خانگی و فیلیمو منتشر می‌شود.»
«محمدرضا لطفی» که در این نشست به صورت آنلاین به تحلیل فیلم پرداخت، گفت: «"بی وزنی" فیلم محترم و شریفی است که سازنده‌اش برای ساخت آن به ‌شدت ریسک کرده و جسارت به خرج داده است. اما چه اتفاقی می‌افتد که چنین فیلمی باعث تغییر ذائقه مخاطب نمی‌شود؟ من می‌خواهم نقدی به همکاران خودم داشته باشم. بیست سال است کار نقد فیلم انجام داده‌ام و خیلی راحت می‌توانم این حرف را بزنم. این که چرا منتقدان درباره برخی فیلم‌های سینمای ایران نمی‌نویسند و از کنار آنها می‌گذرند؟ چرا فیلم نباید در جشنواره فجر نمایش داده شود، در صورتی که جای نمایش فیلم فرم‌گرا و غیرمعمول، اتفاقاً در جشنواره‌هاست و آنجاست که برای دیده‌شدن فیلم زمینه لازم ایجاد می‌شود. «بی وزنی» باید به جشنواره فیلم فجر می‌رفت و در موردش حرف زده می‌شد.»

وی ادامه داد: «فیلم سخیف کمدی حتی لازم نیست در موردش حرف زده شود، اما نمایش آن فیلم در جشنواره، مخاطب جشنواره را هم به سمت‌و‌سویی دیگر می‌برد. من حاضرم شرط ببندم که هشتاد درصد از همکاران من در رسانه، «بی وزنی» را ندیده‌اند، چرا این اتفاق می‌افتد؟ چرا نود درصد از فیلم‌های تجربی یا فیلم‌هایی که در گروه هنر و تجربه اکران می‌شود، همکاران من نمی‌بینند و درباره‌اش نقد - مثبت یا منفی- نمی‌نویسند؟ اصلاً فرض کنید فیلم «بی‌وزنی» فیلم خوبی نباشد اما مبتذل که نیست! این فیلمی مبتنی بر یک تفکر است که اگر فیلم بدی هم باشد که نیست، حداقل الان باید ده‌ها نقد منفی برایش نوشته شده باشد. پس چرا نوشته نشده؟ چرا این فیلم دیده نمی‌شود؟ چرا اینقدر مردم ما که می‌گویند از فیلم بد و کمدی و سخیف و شوخی‌های مبتذل خسته شده‌اند، وقتی یک فیلم با فرم و حال و هوای متفاوت اکران می‌شود، آن را نمی‌بینند؟ بخشی از این قضیه به فضایی برمی‌گردد که مخاطب را دعوت به دیدن هر فیلمی می‌کند، جز فیلم‌های مستقل و متفاوت.»
فرد قادری گفت: «اغلب حرف‌های محمدرضا لطفی درست است. البته در مورد جشنواره عقیده دارم یک فیلمساز نباید در مورد حضور در یک جشنواره صحبت کند. «بی‌وزنی» در قیاس با سینمای اسپیلبرگ، اسکورسیزی و... یک فیلم کاملاً معمولی است و در نهایت به نظرم یک تجربه است. من هیچکدام از فیلم‌هایم در جشنواره فیلم فجر شرکت نکرده و هیچ‌وقت اعتراض نکرده‌ام و به نظرم اعتراض به جشنواره خیلی احمقانه است. در مورد فیلم اولم «جاودانگی» با اینکه آن سال، بخش هنر و تجربه هم در جشنواره فیلم فجر وجود داشت، فیلم رد شد و من اعتراضی نکردم. همان فیلم رفت فستیوال رم و در کنار بعضی از مهمترین فیلم‌های سال جهان به رقابت پرداخت، به جشنواره رم هم نگفتم خیلی ممنون که فیلم را انتخاب کردید، چراکه معتقدم جشنواره‌ها با انتخاب‌هایشان تبدیل به یک جشنواره محلی یا جشنواره‌ای مهم در سطح جهان می‌شوند.»

محمدرضا لطفی در ادامه گفت: «حرف من این بود که جشنواره، یک بازوی مهم برای معرفی این فیلم‌هاست. «خوب، بد، جلف» نیازی به معرفی ندارد، اما «تعارض»، «بی‌وزنی» و فیلم‌های مشابه، به معرفی از طریق جشنواره نیاز دارند.»

فرد قادری در ادامه این نشست گفت: «در حدود بیست سال قبل، پرفروش‌ترین فیلم سینمای ما، «سگ کشی» بود. الان چه فیلمی است؟ سینمای ایران مدت‌هاست به دو بخش سینمای کمدی/جنسی و فیلم‌های درام اشک‌آلود پایین شهری تقسیم شده و در این فضا شاید یکی از دلایلی که فیلم‌هایی مثل «بی‌وزنی» آن طور که باید دیده نمی‌شود این باشد که مخاطبان سینما را، از تجربه کردن قواعد سینما و عشق به سینما دور کرده‌ایم و کاری کرده‌ایم که آنها دیگر به صرف همراهی با یک سلیقه‌ سینمایی، به سالن سینما نمی‌روند. سریالی که جاناتان نولان ساخته در یک سایت، پنج هزارتا کامنت برایش گذاشته می‌شود. آن‌ها مخاطب‌هایی هستند که بر اساس سلیقه باید بیایند و «بی‌وزنی» را ببینند اما این اتفاق نمی‌افتد چراکه سینمای ایران را با کمدی‌های سخیفش و درام‌های سطحی جنوب شهری می‌شناسند و نمی‌دانند که اصلاً فیلم‌های فرمالیستی هم در این سینما ساخته می‌شود چراکه عرضه خوبی نمی‌شوند.»

محمدرضا لطفی در ادامه این بحث گفت: «آن‌ها را باید با تبلیغ و معرفی درست به دیدن فیلم ترغیب کنیم، اما این امکان به درستی وجود ندارد. من خیلی با این حرف موافقم. کل مخاطب سینمای ایران دو میلیون نفر است اما به جرأت می‌توانم بگویم که ما حدود چهار تا پنج میلیون مخاطب بالقوه داریم که به مخاطب بالفعل تبدیل نشده‌اند و مخاطب خاموش هستند. یکی از ویژگی‌های گروه هنر و تجربه همین بوده و یک سری مخاطب خاموش را به سالن سینما آورد که عاشق سینما و تجربه‌های نو بودند اما بخشی از آنها تا حالا سالن سینما نرفته بودند.»

«مسعود بهارلو» در این نشست از «بهاره کیان‌افشار» درباره ورود یک بازیگر سلبریتی یا یک بازیگر آرتیست به حضور در چنین فیلمی پرسید که او گفت: «من سوای این تعاریف، برای بررسی هر پیشنهادی که دریافت می‌کنم، صرفاً سعی می‌کنم فقط به فیلمنامه و نقش فکر کنم. در مورد «بی وزنی» بالای شش ماه با آن کلنجار داشتم. من فکر می‌کردم که کار سختی است و اصولاً نقش به من نمی‌خورد. اما مهدی فرد قادری اصرار داشت کارکتری که در ذهنش ترسیم کرده، کاملاً به من نزدیک است.»

فرد قادری در این زمینه گفت: «در مورد انتخاب بازیگر باید بگویم یک تقسیم‌بندی نانوشته هست که فیلم‌های سینمایی به دو قسمت تقسیم شده‌اند. یک‌سری فیلم متعلق به سینمای بدنه است و یک‌سری دیگر فیلم‌های تجربی. این تقسیم‌بندی را انجام می‌دهند و بر اساس آن بازیگر هم انتخاب می‌کنند! من اتفاقاً تلاشم این بوده که بازیگرهای مطرح را برای بازی در فیلم‌های تجربی بیاورم و این اصلاً چیز بدی نیست. آن‌هایی که این تقسیم‌بندی را انجام داده‌اند، به نظرم کار غلطی کرده‌اند.»

کیان ‌افشار در ادامه این نشست گفت: «قبل ورود به مرحله فیلمبرداری، فیلمنامه و نقش برایم جذاب بود ولی باید بگویم تجربه‌ای که بعد از بازی در «بی وزنی» به آن رسیدم، شبیه تجربه یک کار نمایشی بود. سکانس‌های طولانی و چینش خیلی دقیق، از نظر شیوه کاری، فضایی نزدیک به تئاتر را به وجود می‌آورد.»
این بازیگر گفت: «بازی در هر پلان از «بی وزنی»، تقریباً سه تا چهار برابر یک بازی عادی از من انرژی می‌برد چرا که ما باید خیلی متمرکز می‌بودیم. در کل باید بگویم بازی در این فیلم برای من یک تجربه درخشان بود.»

او در بخشی دیگر از این نشست که در کافه هفت برگزار شد در واکنش به تحلیل منتقد برنامه درباره دیدن نشدن فیلم «بی‌وزنی» اظهار داشت: «من معتقدم این موضوع فقط درمورد فیلم «بی وزنی» اتفاق نیفتاده است. من هشت تا فیلم دارم که کارگردان‌های این فیلم‌ها با مشکل اکران و پخش فیلم‌هایشان دست و پنجه نرم می‌کنند.»
فرد قادری گفت: «فیلم ما 23 بهمن اکران شد که در آن زمان هیچ‌کس به سینما نمی‌رود و یک زمان سوخته است. در آن زمان در پردیس کوروش سانس‌های اکران فیلم من ده و نیم صبح، یک و نیم و شش بود. بعد می‌گفتند که اگر فیلم بفروشد، سانس بهتری به فیلم شما می‌دهیم! آیا شما کسی را می‌شناسید که ده و نیم صبح به سالن سینما برود و فیلم ببیند؟ در قانونی که در شورای صنفی نمایش وجود دارد، آمده است وقتی چند فیلم با هم اکران می‌شوند، تا سه الی چهار هفته فیلم جدید نباید اکران شود. اما یک فیلم کمدی، فقط چند روز بعد از فیلم ما اکران شد. با چه قانونی این اتفاق می‌افتد؟ آن فیلم می‌آید و سانس‌های فیلم ما گرفته می‌شود. من از بچه‌هایی که با هم رفتند سینما تا «بی‌وزنی» را ببینند شنیده‌ام که متصدی سالن به آنها گفته چرا می‌خواهید این فیلم را ببینید؟ فیلم دیگری را ببینید!!! برای او چه فرقی باید داشته باشد که مردم می‌خواهند چه فیلمی را ببینند؟ مگر آن ‌که به او گفته باشند... وقتی با این بی‌عدالتی روبرو می‌شوید تصمیم می‌گیرید یا انصراف بدهید یا به پلتفرم‌های دیگر ورود کنید. من فکر می‌کنم هیچ فیلم‌سازی نباید خودش را محدود کند که فیلمش فقط در کشوری که در آن زندگی می‌کند پخش شود. مهم این است که در گستره دنیا، بتوانی فیلمت را درست پخش کنی. «بی وزنی» تا کنون در بیش از ده جشنواره جهانی پخش شده است و همچنی قرار است در پلتفرم‌های بین المللی هم پخش شود. سینما این امکان را به ما می‌دهد تا از طریق آن با مردم کشورهای مختلف دنیا صحبت نماییم.»
بهاره کیان ‌افشار نیز در این بخش گفت: «به نظر من «بی‌وزنی» نسبت به خیلی از فیلم‌های دیگر ایرانی، مخاطب جهانی‌تری دارد. شاید بتوانم بگویم مخاطبان ایرانی برای دیدن فیلم‌های فرم گرا، خوب تربیت نشده‌اند. من غیر از فیلم‌هایی که مخاطب عام دوست داشته‌اند، فیلم‌های دیگری مثل «بی وزنی» یا «پسرکشی» بازی کرده‌ام و تلاش کرده‌ام تا به عنوان بازیگر، وسعت‌دادن یا ارتقای سلیقه مخاطب‌ام، را درست انجام بدهم.»

«مسعود بهارلو» در ادامه این نشست درباره حرکت بازیگران بر فیلم خلاف جریان معمول بحثی را مطرح کرد که «یاسر جعفری» در این بخش گفت: «من از این که تاکنون با کارگردان‌های صاحب سبک کار کرده‌ام، خوشحالم. با مهدی فرد قادری سر «جاودانگی» بودم و این فیلم را هم دوست داشتم. من خودم از سریال «جراحت» و از تلویزیون به سینما آمده‌ام. سریالی که اتفاقاً خیلی دیده شد. اما خیلی سریع با وجود پیشنهادات زیاد از تلویزیون کنار کشیدم و اتفاقاً در فیلم متفاوت «روایت ناپدید شدن مریم» ساخته محمدرضا لطفی، ژانر ترس را تجربه کردم.»

جعفری در ادامه گفت: «ما در تلویزیون انتخاب کننده هستیم و در سینما انتخاب می‌شویم. سلبریتی‌شدن در تلویزیون یک شبه اتفاق می‌افتد، اما ما در سینما، اگر بخواهیم کمکی به دیده شدن فیلم‌مان بکنیم، نهایتاً بازیگری در موقعیت من می‌تواند هزار نفر را به سالن بکشاند.»
او با اشاره به لذت تجربه‌های متفاوت سینمایی با مهدی فردق ادری و نزدیکی سلیقه‌هایشان، گفت: «من دوست دارم نقش‌های متفاوتی را بازی کنم و دیده شدن، خیلی برایم مهم نیست. برای فیلم «بی‌وزنی» ما یکسال تمرین می‌کردیم و مهدی فرد قادری خیلی به من لطف داشت. حضور در چنین فیلم‌هایی برای بازیگر خیلی سخت است و شاید بازیگر سطح بالا هم نتواند نقشش را خیلی خوب ایفا کند.»

جعفری گفت: «من همیشه سعی کرده‌ام در سینمایی که دوست دارم فعالیت کنم و بتوانم به اندازه خودم، پنج نفر را به خط فکری که خودم دوست دارم، نزدیک کنم. دغدغه من این است که جایگاه فیلم‌ها شناخته شود. ما به معنای واقعی کلمه، سینما نداریم، بلکه سینما را وام می‌گیریم. ما وظیفه داریم این کلمه را درست وام بگیریم. باید سعی کنیم هر کس به اندازه خودش سلیقه مخاطب را به سمت درست بیاورد.»

«محمدعلی حق‌پرست» در پاسخ به پرسش بهارلو درباره این که در یک فیلم دارای پلان‌های طولانی، تدوینگر چه‌قدر می‌تواند در دمیدن روح اکسپریمنتال به فیلم کمک کند، گفت: «در مورد نسخه اولیه فیلم که صد و چهل دقیقه است با آقای فرد قادری صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم که فیلم را به چند دلیل کوتاه کنیم. به هرحال استفاده از فلش بک و بازی با زمان جزو شاخصه‌های این فیلم است. با در نظر گرفتن این نکته تصمیم گرفتیم تایم فیلم را به حدود صد دقیقه برسانیم که بحث انتقال حسی فیلم، به خوبی اتفاق بیفتد.»
حق‌پرست با اشاره به تجارب مختلفی که در عرصه تدوین به عنوان دستیار داشته است، گفت: «این اولین تجربه فیلم بلند سینمایی من بود و هم هیجان زده بودم و هم نگران، از این بابت که بتوانم فیلم را با وجود پیچیدگی‌هایش درست تدوین کنم و اتودهایی زدیم که در نهایت تاثیرات مثبتی در فیلم داشته است.»

«مهدی ایل‌بیگی» مدیر فیلمبرداری «بی وزنی» هم در این نشست در پاسخ به این که او این فیلم را اکسپریمنتال می‌داند یا نه، گفت: «من تلاش کردم فکر فیلمساز اجرایی شود و اصلاً نمی‌توانم در این زمینه نظر قطعی بدهم و نمی‌توانم بگویم فکر او خوب اجرا شده یا بد. من در اندازه تجربه و توان و فکرم و ابزاری که در دست داشتم، توانستم به اجرای فیلم کمک کنم. در واقع باید بگویم فیلمساز جریان فیلم را شکل می‌دهد و من مکمل این آدم هستم.»

«محمدرضا لطفی» در این بخش گفت: «بی‌‌تعارف این حرف را نشانه حرفه‌ای بودن شما می‌دانم. یک فیلمبردار‌ از نظر من نفر دوم در تاثیرگذاری فیلم و تدوین‌گر نفر سوم است. یک فیلمبردار و حتی نویسنده و کارگردان و بقیه باید برای رسیدن به یک هدف مشترک به هم کمک کنند. تعاریف تئوری به نویسنده و فیلمساز مربوط است نه فیلمبردار و تدوین‌گر. آقای ایل بیگی یک جواب کامل و عالی داد.»

فرد قادری در بخشی دیگر از این نشست درباره دلیل استفاده از پلان‌های طولانی در این فیلم گفت: «این فیلم شخصیت‌های منزوی و تنهایی دارد. وقتی با پلان‌های طولانی شخصیت‌ها را نشان می‌دهم، تماشاگر را به چیزی که شخصیت دارد می‌بیند، محدود می‌کنم. از طرفی پلان طولای باعث می‌شود ارتباط حسی تماشاگر با فیلم قطع نشود.»

بهاره کیان‌افشار در بخش پایانی این نشست که نسخه کامل ویدئویی آن منتشر خواهد شد گفت: «من برای بازی در هر فیلم و سریال و تئاتری دلسوز بودم، وقت گذاشتم و جدی بودم. ولی تجربه در «بی وزنی» برایم خاص و دشوار بود. در حین فیلمبرداری این فیلم، «مهدی ایل ‌بیگی» دچار حادثه شد و وقتی هلی شات از بالا به پایین حرکت می‌کرد، به دستش اصابت کرد و دو تا از انگشتانش آسیب دید و مجبور به جراحی شد اما با دو تا دست بسته، فیلمبرداری را متوقف نکرد و با همان دست جراحی شده و دوربین سنگین، کار را ادامه داد.»

او گفت: «"بی وزنی" برای من یک فیلم تجربه‌گرا محسوب می‌شود چون تا قبل از آن، چنین کاری را تجربه نکرده بودم. بی‌تعارف از لحاظ بازیگری و لذتی که بردم، جزو سه فیلم اولی است که کار کرده‌ام. اما خود فیلم جزو فیلم‌هایی است که با افتخار می‌توانم بگویم در آن بازی کردم و خوشحالم که در این فیلم بوده‌ام.»

در انتهای این نشست هم فرد قادری افزود: «در مواجهه با هر فیلمی -فارغ از اینکه فرمش چیست- مهم این است که دارد در مورد چه چیزی صحبت می‌کند. در جایی از فیلم اولم «جاودانگی»، بلیط های قطار افزایش قیمت داشته‌اند اما دستمزد کارگردان پرداخت نشده است و چندماه پس از ساخت این فیلم دقیقاً همین اتفاق افتاد... در «بی وزنی» هم برخلاف کاراکترها اصلی که قشر مرفه هستند، تمام شخصیت‌هایی که نقش کارگر را بازی کرده‌اند، به دلیل آلودگی‌ای مرموز ماسک به صورت زده‌اند که خب پس از یک سال از ساخت فیلم، اکنون جهان اینگونه شده است و اتفاقاً مردمی که از لحاظ مالی در مشکل هستند بیش‌تر از افراد مرفه از این ویروس آسیب می‌بینند، آن هم به دلیل امکان مالی، سطح دسترسی و... من نمی‌خواهم بگویم که پیشگویی می‌کنم! حرفم این است که هر فیلمی که تلاش می‌کند تجربه‌ای متفاوت با مخاطبش را به اشتراک بگذارد، فراتر از فرم و محتوایش دارد از یک چیز یا از یک درد و از یک جهان صحبت می‌کند که باید در مورد آن اندیشید...»

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار