فرهاد آئیش در گفت‌وگو از روزهای کرونایی‌اش می‌گوید:

دنیای بعد از کرونا دنیای دیگری‌ است

تهران (پانا) - دوماه از شیوع سرسختانه ویروس کرونا و خانه‌نشینی بسیاری از مردم می‌گذرد و در این بین هنرمندان حوزه‌های مختلف هم با توجه به شرایط موجود، مثل بسیاری دیگر از مردم از عرصه و فعالیت حرفه‌ای خود دور افتاده‌اند و منتظر مساعد شدن شرایط و حال و احوال هستند.

کد مطلب: ۱۰۶۰۹۴۸
لینک کوتاه کپی شد
دنیای بعد از کرونا دنیای دیگری‌ است

به‌گزارش ایران، فرهاد آئیش، نویسنده، کارگردان و بازیگر پرکاری است که این روزها می‌تواند برایش سخت بگذرد اما او هم مثل بسیاری دیگر معتقد است که رنج بزرگ را باید به کار بزرگ تبدیل کرد و مقهور شرایط نشد. آئیش در گفت‌وگوی پیش‌رو از این روزهایش می‌گوید و ویروسی که نتوانسته او را مقهور و بی‌کار کند.

این مدت قرنطینه و خانه‌نشینی به شما چطور می‌گذرد؟
راستش پیش از این ماجراها مشغول تمرین نمایشی به‌ کارگردانی حمیدرضا نعیمی بودیم و چیزی به آماده شدن‌اش نمانده بود که کرونا آمد و ما هم خانه‌نشین شدیم. به‌هر صورت این بلا نه فقط کشور ما که تمام جهان را بشدت و در تمامی حوزه‌ها و بخش‌ها تحت تأثیر خود قرار داد. متأسفانه این ویروس، قربانی‌های بسیاری گرفت و من همدردی و ادای احترام می‌کنم به تمام خانواده‌هایی که عزیزان خود را از دست دادند یا از نظر اقتصادی لطمه خوردند. با این‌همه خود من به شخصه سعی کردم با تمام مشکلاتی که این ویروس گریبانگیر جامعه بشری کرد، از آن به‌عنوان فرصت استفاده کنم و به فال نیک بگیرمش و اجازه ندهم این توفیق اجباری، از دست برود. تمام این دوماه خانه‌نشینی در حال نوشتن و کار و مطالعه هستم. کارهای نوشتنی تئاتری و تلویزیونی و سینمایی‌ام را پیش بردم و در این مسیر خیلی خوب جلو می‌روم و آن‌چنان خبری از مسائل دیگر ندارم چون در فضای مجازی نیستم و خبرها را خیلی دنبال نمی‌کنم. نمایشنامه‌ای به‌نام «ویروس» دارم که البته هیچ ربطی به کرونا ندارد و از پنج‌سال پیش در حال نوشتن‌‌اش بودم و بتازگی تمام شده و قرار بود پاییز آن را روی صحنه ببرم که با توجه به شرایط موجود، انتظار ندارم طبق برنامه پیش برود و سالن بگیرم. می‌دانم همه برنامه‌ها به‌هم ریخته است. من کاملاً منعطف هستم و می‌توانم اجرا را یک‌سال به تعویق بیندازم. به‌هر صورت این کار آماده است و حتی روی کاغذ نزدیک به 40 درصد کارگردانی‌اش هم انجام شده است. به‌هر صورت اکنون روزی هشت‌ - نه ساعت پشت میزم هستم و کار می‌کنم و از این مسأله لذت می‌برم.

پس شما هم از آن دسته آدم‌هایی هستید که معتقدید غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کن...
ببینید شرایط جدیدی پیش آمده و انسان باید یاد بگیرد که با شرایط جدید خود را همراه کند. امروز کروناست و ممکن است فردا اتفاقاتی دیگر بیفتد، همان‌طور که در تاریخ از این اتفاقات و بلایا کم نبوده است. من جوان‌ها را تحسین می‌کنم که راه‌حل‌هایی پیدا می‌کنند تا در این دوران هم کار کنند یا هنر خود را به نمایش بگذارند. این ویروس به بشر درس و تفکر جدیدی داده و باعث شده همدلی و همفکری بین مردم دنیا به‌وجود بیاید و به‌عنوان مثال اگر امروز کسی درباره جنگ با کشوری حرف بزند، احتمالاً مسخره‌ترین حرف جهان خواهد بود. نکته غم‌انگیزی است که بیش از 60درصد مردم کره زمین روزمزد هستند و این روزها بشدت معیشت‌شان دچار بحران و مشکل شده است و واقعاً باید این موضوع را یک فاجعه، حتی جنگ جهانی سوم دانست. من معتقدم دنیای بعد از کرونا، دنیای دیگری است اما اینکه واقعاً انسان هم، انسان بهتری خواهد شد را مطمئن نیستم. یکی از خصلت‌های بد انسان، فراموشکاری است. دنیای بعد از حمله تروریستی 11 سپتامبر با دنیای قبل از آن بسیار متفاوت است و مطمئناً دنیای بعد از کرونا متفاوت خواهد بود و ما سالیان سال تأثیرش را در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی خواهیم دید. با این‌حال مطمئن نیستم انسان مثلاً نسبت به محیط زیست‌، نسبت به گذشته حساسیت بیشتر و بهتری پیدا کند. محیط زیست را مثال می‌زنم چون یکی از بزرگ‌ترین معضلات بشر همین بحث محیط زیست و نابود کردن آن است. کتابی‌ می‌خواندم به‌نام «بیست‌ویک درس، برای قرن بیست‌ویکم» که نویسنده در آن می‌گوید قرن آینده با مشکلاتی روبه‌رو خواهیم بود که مربوط به قرن پیش نیست. در این کتاب، اشاره می‌شود که در قرن آتی، میزان خودکشی بیشتر از آمار قربانیان حمله‌های تروریستی است و احتمال مرگ انسان‌ها از سیری، بیشتر از گرسنگی است. من فقط حدس می‌زنم انسان اگر این‌همه تغییر نکرده باز هم همین‌طور خواهد ماند.

چگونه هنر می‌تواند راوی چنین مسائلی باشد؟
به‌نظر من، ‌آفرینش‌های هنری (در هر حوزه‌ای) برای روایت چنین دوره‌ای و چنین مسائلی، باید حتماً از فیلتر زمان عبور کنند. با یکی از دوستان درباره یک پروژه تلویزیونی که در حال نوشتن‌اش هستم حرف می‌زدیم. می‌گفت الان بزرگ‌ترین مسأله کروناست، این مسأله را هم در کار لحاظ می‌کنی؟ متوجه شدم که اگر الان بخواهم در کارهای هنری‌ام بیاورم خیلی خام خواهد بود و حتماً باید در من نشست کند و بعد آن را بیاورم. من نیاز دارم اتفاقاً فعلاً این مسأله کرونا را از ذهنم بیرون کنم و بعد به آن، با فاصله نگاه کنم. این مهم است که به قول نیما یوشیج باید زمانی روایت کنیم که مثل لحظه شکستن ظرف، طنین شکستن آن را حس کنیم. هنرمند، زمانی هنرمند بهتری خواهد شد که مسائل پیرامونی خود را عمیقاً حس کند و در اوج آن را تجربه کند. آثاری که در زمان‌هایی مثل جنگ نوشته می‌شوند کمی خامدستانه است اما بعد از جنگ‌ها آثار بهتری خلق شده است.

پساکرونا، تشنگی و نیاز باهم بودن

مسعود دلخواه
بازیگر و کارگردان تئاتر

نکته اول این‌جاست که به این دلیل که درون بحران هستیم امکان دیدن تمام کرانه‌های آن سخت است. در واقع ما نمی‌دانیم و این ندانستن بزرگ باعث می‌شود تصمیم‌های سطح حکومتی هم هفتگی و یک‌ماهه باشد چون خبر نداریم در ماه‌های بعد چه اتفاقی خواهد افتاد. پس نمی‌دانیم و نمی‌توانیم بدانیم و بحرانی که کره‌ زمین را فرا گرفته قابل اندازه‌گیری و پیش‌بینی نیست و فقط می‌شود برایش سناریوهای احتمالی در نظر گرفت اما قطعی است که اوضاع به همین شکل نخواهد ماند و چند راه حل وجود دارد که یکی از آنها بالاخره اتفاق خواهد افتاد. بنابراین اوضاع تئاتر که شاید بشود گفت نزدیک‌ترین اجتماعات به آن مسابقات ورزشی‌ به لحاظ زنده بودن است همه با هم تعطیل شده و وقتی از من می‌پرسند کی می‌توانیم دوباره روی صحنه برویم؟ جواب می‌دهم هر وقت استادیوم‌ها پر از تماشاچی شدند. تئاتر در حال حاضر و در دوران کرونا، موجودیتی بسیار حساس و شکننده است. کم‌تر جایی در کره زمین را می‌شود پیدا کرد که با آرامش خاطر تئاتر در آن اجرا شود و تماشاگرها هم با امنیت فکری در سالن‌ها حضور پیدا کنند. با این‌همه بی‌شک ما دوره‌ای به‌نام پساکرونا خواهیم داشت که این ویروس دیگر تصمیم گیرنده نیست و بشر کنترل اوضاع را به‌دست خواهد گرفت. در پساکرونا، تشنگی و نیاز به تجمع و باهم بودن بسیار بیشتر خواهد شد. این مبحثی روانشناسانه است که انسان وقتی از محرومیتی بیرون می‌آید، به‌لحاظ اجتماعی فعال‌تر می‌شود. زمانی که احساس امنیت کنند به لحاظ اجتماعی و بهداشتی، به سالن تئاتر می‌روند و از ایزوله و قرنطینه بیرون می‌آیند و تصمیم می‌گیرند پا به محافل هنری بگذارند.

باید در این دورانی که در آن حضور داریم تئاتر را زنده‌ نگه داریم. هر فعالیت فرهنگی و هر تلاشی که به بودن تئاتر و تداومش کمک کند خوب و مفید است اما واقعیت این است که فیلم‌تئاتر مثلاً تئاتر نیست یا تله تئاتر، تئاتر تلویزیونی است. اینکه فیلم تئاترهای سابق در فضاهای مجازی منتشر شوند و... حتماً کمک می‌کند اما این ریسک را هم باید در نظر گرفت که اگر ادیت درست و فیلم‌برداری درستی به لحاظ کیفی انجام نشده باشد همین باعث وازدگی بیننده می‌شود. تماشاگر حرفه‌ای این را می‌داند که این شکل از تئاتر، کیفیت تئاتر به معنی اخصش را نخواهد داشت اما باید حواس‌مان را در این حوزه به تماشاچی جدید و غیر‌حرفه‌ای معطوف کنیم و او را دلسرد نکنیم. صحبت کردن درباره تئاتر در فضاهای مجازی هم خوب است اما از نظر من تئاتر جز به‌صورت اصیلش معنی نمی‌دهد و از اصالت خود دور خواهد بود. تماشاگر تئاتر زنده که از طریق فضای مجازی پخش می‌شود همان تماشاچی نیست که در سالن حضور دارد چون در سالن اتفاقی دوسویه بین تماشاچی و بازیگرها می‌افتد اما در تئاتر مجازی بخش عمده‌ای از آیین تئاتر از آن گرفته می‌شود. این‌ها امکاناتی است که باید از آنها استفاده کرد اما باید حواس‌مان باشد که این فضا را نمی‌توان با آموزش آنلاین بازیگری و فن بیان و... توجیه کرد؛ چون ناممکن است. به‌گفته‌ای دیگر ما می‌توانیم درباره بازیگری حرف بزنیم اما کلاس عملی بازیگری نمی‌توانیم داشته باشیم؛ شبیه این است که ورزش شنا را از طریق فضای مجازی یاد بدهیم مگر بدون آب می‌شود به کسی شنا آموخت. پس بخش‌های نظری تئاتر را می‌شود تدریس کرد یا ادبیات نمایشی و... اما در بخش عملی تئاتر امکان تربیت همه جانبه وجود ندارد و کسی از این رهگذر بازیگر نخواهد شد.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار