چرا معلم محترم است؟ کدام معلم محترم است؟

* علیرضا رحیمی

در این نوشتار کوتاه می‌­خواهم دربارۀ معلم(=آموزش دهنده، تربیت­گر، مربی)[1] و چرایی محترم بودن او سخن بگویم.

کد مطلب: ۱۰۴۹۳۸۶
لینک کوتاه کپی شد
چرا معلم محترم است؟  کدام معلم محترم است؟

مقدمتا باید پرسید معلم/مربی کیست؟ چیست؟ چه می‌­کند؟ چه ویژگی­‌ها و خصوصیاتی دارد؟ چه آگاهی­‌ها و دانایی­‌هایی دارد؟ از چه توانایی­‌هایی برخوردار است؟

شاید مرسوم‌­ترین پاسخ این باشد که «معلم یا مربی، بزرگسالی است که به کودکان چیزهایی را می­‌آموزد.» این، ساده‌­ترین تعبیر از مفهوم معلم است. اما همه می­‌دانیم که آن چه معلم را از سایر بزرگسالان متمایز می­‌سازد، ویژگی­‌های خاصی است که تنها اگر آن ویژگی­‌ها در فردی وجود داشته باشد، می­‌توان او را معلم یا مربی نامید.

من معتقدم که اساسا معلم را باید با «نقش» یعنی «کارکرد» و «عمل» او شناخت. بر این اساس باور من این است که نقش معلم ایجاد امکان و فرصتی است که در آن، شاگرد، نخست، نیاز به یادگرفتن و رشد(=تربیت شدن) را در خود احساس کند و سپس، خود، برای آن تلاش کند.

در این تعبیر، مربی مهم‌ترین رکن تربیت است زیرا علاوه بر این که باید شاگرد را در جایگاه تربیت بنشاند و نیاز به آموختن را در وی ایجاد کند، محیط تربیت را نیز باید با تلاش خود بسازد.

مربی به عنوان مهم­ترین رکن، تدارک کنندۀ تربیت است و این تدارک از طریق شکل­‌دهی محیط آموزشی و کنترل آن باید عملی شود.

ملاحظه می­‌شود که معلم را نباید به گونه‌­ای ساده‌­انگارانه یک درس­‌دهندۀ صِرف تلقی کرد بلکه او وظیفۀ تدارک تربیت را به عهده دارد و تدارک تربیت چیزی نیست جز آموزش. حتما ملاحظه می­‌فرمایید که بنده خلاف بسیاری، آموزش و تربیت را دو امر جدا و در عرض هم نمی‌دانم بلکه آموزش را اقدامی برای تربیت و بلکه تنها اقدام هذفمند، برنامه ریزی شده و ارادی برای تربیت می‌­دانم و بنابرابن معلم و مربی در تعبیر من مفهومی مترداف و یکسان است. اما برای آموزش(=تربیت کردن) باید همه چیز مهیا باشد تا نتیجۀ مطلوب عاید یادگیرنده(=متربی) گردد و رویداد تربیت شدن اتفاق بیافتد. در این نوشتار به چند ویژگی شخصیتی اساسی مورد نیاز برای یک معلم/مربی و جزییات هر یک اشاره می­‌شود:

معلم حقیقی «انسان» را محترم می­‌شمارد

به یک معلم حقیقی، ویژگی­‌های خُلقی فراوانی را می­‌توان نسبت داد و خصوصیات اخلاقی بسیاری را می‌­توان برای او در نظر گرفت. سخن گفتن در این باره به اعتقاد من بیهوده است زیرا آن قدر گسترده و دامن فراخ است که تمامی دانش اخلاق را شامل می­‌شود!

شما تمام آن چه را که خوبی و ارزش اخلاقی پسندیده تلقی می­‌شود برای معلمِ خوب بودن لازم بدانید!

اما، من به خصیصه‌­ای اشاره می‌­کنیم که به نظر می­‌رسد شاه­‌کلید تمامی رفتارهای اخلاقی و تعامل­‌های صحیح با کودکان باشد. این خصیصه، بیشتر از آن که یک خُلق یا خوی تلقی شود یک دیدگاه و فلسفه است. به عبارت دیگر، روح حاکم بر اندیشه و افکار و نگرشی خاص نسبت به انسان­‌هاست. پس باید گفت بیش از هر چیز نوعی «انسان­شناسی» و دیدگاهی فلسفی در تربیت است. این ویژگی اخلاقی یا این نگرش انسان­ شناسانه، در «احترام به انسان» یعنی حفظ «حُرمت» و «حُرّیت» آدمی خلاصه می­‌شود. بدین معنا که مهم­ترین ویژگی اخلاقی معلم، «احترام به انسان» است. اگر معلم به انسان، احترام بگذارد بی­‌شک معلمی نمونه خواهد بود. یعنی «احترام به انسان»، تمامی رفتارهای ارزشی یک معلم را در بر گرفته و توجیه می­‌کند. این احترام را به طور مشخص در حفظ حُرمت(کرامت) و حُــریّت(آزادی) انسان -در این جا شاگرد- می‌­توان مشاهده کرد. حفظ حرمت(کرامت) و حریت(آزادی) انسان مهم­ترین اصل تربیتی است که باید در اندیشه و رفتار یک معلم حقیقی مشاهده شود.

مطابق نظریه­ تربیت عقلانی بصیرت­گرا[2]، حفظ حرمت(کرامت) و حریت(آزادی) انسان یکی از مهم­ترین اصول تربیتی است که باید چونان مبنای فکر و عمل هر مربی قرار گیرد و به عنوان یکی از فروض اساسی تربیت عقلانی به آن توجه شود. این نگاهِ انسان‌گرایانه شامل نکات زیر است:

نه تنها عمل تربیتی مربیان بلکه نظریه‌‌هایی که ساختار علمی تربیت عقلانی را تشکیل می‌دهند اساسا می‌باید حافظ ارزش‌، کرامت، حــرمت و حــرّیت آدمی باشند و هیچ مخالفتی با ارزش‌های الهی و مقام خدادادی آدمی نداشته باشند.

سازمان‌های تربیتی، می‌باید ساختاری انسانی و انسان‌گرا داشته باشند و انسان به عنوان مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده­ی سازمان اجتماعی آن، می‌باید از آزادی، اختیار، امکان تعالی و منزلت برخوردار باشد.

مطابق این اصل، مربی و متربی هر دو موجودی خداگرا، غایت‌اندیش، متعادل و آرام و در عین حال ناقص و نیازمند رشد هستند و هدف اصلی آنها، نیل به مقام خلیفه­ الهی و پیمودن نردبان تکامل و تعالی از طریق پرورش قوه تعقّل برای نیل به آزادی و توان تحمل مسئولیت «صاحب اراده‌بودن» است.[3]

اصلِ انسان‌گرایی بیش از هر چیز بر حفظ آزادی و حیثیت آدمی تأکید دارد. آزادی و حیثیتی که از جانب خداوند به او اعطا گردیده و در سرشتش نهاده شده است. حفظ این آزادی و حیثیت در تربیت، از ناحیه­ معلم، در قالب چند رفتار، قابل مشاهده است: مربی باید بتواند به «شخصیت» و «تشخُّص» انسان­ها، و نیز «شخص» و «مشخصات» هر انسانی احترام بگذارد. کمترین میزان و اولین مرحله­ این احترام، به رسمیت شناختن و پذیرفتن آن است.

معلم حقیقی، به شخصیت و تشخُّص انسان­‌ها احترام می­‌گذارد

یک معلم برای «شکل­ گیری شخصیت یک انسان مستقل و آزاد» تلاش می­‌کند. تربیت «درست کردن شیء»[4] نیست. هدفِ تربیت کمک به ظهور شخصیتی است که در شعاع کنترل مربی نیست. تربیت کردن، دوری از وسوسۀ تسلط است. مربی باید قبول کند که در مقابل تصمیمات متربی قدرتی ندارد. چون در غیر این صورت به محض حذف مربی، متربی در تصمیم ­­گیری وا می‌­ماند یعنی همواره به مربی خود نیازمند می­‌ماند؛ به تشخّص نمی‌­رسد؛ منحصر به فرد نمی­‌شود؛ هویت نمی­‌یابد؛ شخصیتش شکل نمی­‌گیرد و متمایز نمی­‌شود.

عمل تربیتی ممکن نیست مگر این که هم­زمان؛ هم اراده­ بدون وقفه در تهیه­ امکانات، و هم دقتی فوقالعاده به تدارک فضاهای آزاد، در آن وجود داشته باشد تا متربی بتواند خود را در بازی زندگی سهیم کند!

و مربی اگر، به بنیان شخصیت احترام نگذارد و به شکلگیری آن و استقلال و تمایزش از دیگران -به ویژه خودِ او- اهمیت ندهد، اساسا به انسان احترام نگذارده است!

معلم حقیقی، به شخص و مشخّصات او احترام می­‌گذارد

احترام به شخصیت انسان­‌ها و اهمیت دادن به تمایز میان آنها و ویژگی­‌های منحصر به فردشان(تشخّص)، در مربی، انگیزۀ تسلط بر انسان­‌ها، به نام و به بهانه­ تربیت را از بین می­‌برد و موجب می‌­شود تفاوت‌­های افراد، به رسمیت شناخته شود. به رسمیت شناختن تفاوت­‌ها، سودایِ خامِ یکسان سازی آدم‌­ها، و دست ساز(مصنوع) کردن آنها را از بین می­‌برد و مانع «کارخانه ­ای شدن» تربیت می­‌شود. ذهن مربی را متوجه تک تک اشخاص و تفّرد و تشخّص آنان کرده و آنها را به آشنایی با ویژگی­‌ها و مشخصات متربیان خود فرا می­‌خواند.

این­ها در عمل، موجب احترام به شاگرد و رعایت حقوق و حفظ حُرمت و تلاش برای حُریت او از سوی مربی می­گردد. چنین معلمی بی­ تردید اخلاقی­ ترین سلوک و رفتار را با شاگردان خود خواهد داشت.

­

اکنون، و در انتهای این نوشتار کوتاه، شاید به درستی این سؤال به ذهن هر خوانندۀ تیزبین خطور کند که وقتی انسانی، به حرمت و حرّیت، به شخص، به شخصیت، به شخصانیت، به تشخص و به مشخصات یک انسان احترام می­‌گذارد، آیا خود، محترم نیست؟

این استفهام انکاری، راز بزرگ داشت و احترام به مقام یک معلم حقیقی است. معلمی که انسان را محترم می‌دارد.

[1] معلم و مربی دقیقا به یک معنا است و تفاوتی که - البته به غلط- بطور مرسوم بعضی­‌ها بین مربی و معلم قایل می­‌شوند، بر این اساس بی ­معناست.

[2] در باره نظریۀ تربیت عقلانی بصیرتگرا مراجعه کنید به آثار نگارنده از جمله:

رحیمی.علیرضا (1389) ، تعلیم­ وتربیت بصیرت­ گرا، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول

رحیمی.علیرضا (1398)، رسانه تربیتی: معرفی نظریه تربیت عقلانی بصیرتگرا با هدف هدایت برنامه سازی تلویزیونی برای کودکان به سوی رسانه تربیتی؛ قم: مرکزپژوهش‌های اسلامی سازمان صدا و سیمای ج.ا.ا، چاپ اول

[3] در این باره مراجعه کنید به:

رحیمی. منشور تربیت علوی(1395)، تهران: انتشارات نهج، چاپ سوم (فصل اول)

رحیمی.علیرضا (1389) ، تعلیم ­وتربیت بصیرت­گرا، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، چاپ اول (فصل پنجم)

[4] Fabrication

* معلم و کارشناس آموزشی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار