رهبر حکیم و تربیت حکیمانه

حسن ملکی*

یکی از تفاوت‌های بارز حکومت اسلامی با سایر حکومت‌ها، نقش تربیتی آنها در یاری رساندن به کمال و اعتلای انسان‌هاست. حاکم اسلامی فقط یک فرد سیاسی نیست که مطابق اصول سیاست و کشورداری امور گوناگون را توسط دولتمردان خود، نظارت، کنترل و مدیریت کند. بلکه او مسئول رشد و پیشرفت همه‌جانبه فردی، اجتماعی و سیاسی است که وظیفه دارد زمینه پرورش همه‌جانبه قلمرو اسلامی را از طریق عامل و منابع انسانی و غیر انسانی تدبیراندیشی کند. دقیقاً همین رسالت است که «یزکیهم و یعلمهم الکتاب» را درباره رسولان الهی تفسیر می‌کند و رازگشایی می‌کند.

کد مطلب: ۱۰۳۶۱۶۴
لینک کوتاه کپی شد

بر این اساس بود که رهبر حکیم و فرزانه ما از نیمه شعیان امسال به عنوان یک فرصت اسلامی و ملی بهره‌برداری کردند و دلالت‌های فرهنگی، تربیتی و سیاسی را جهت تاثیرگذاری در فرایند رشد افراد و جامعه در قالب مضامین بسیار عالی بیان فرمودند. بی‌تردید کسانی که به این سخنان صرفاً به عنوان یک سخنرانی مانند ده‌ها و صدها سخنان دیگر بنگرند و به یک برداشت سطحی دست بزنند؛ ضرر کرده‌اند و کسانی که به این متن به مثابه یک «نقشه راه» در کنار نقشه‌های دیگر بنگرند بدون شک نفع برده‌اند. تولد حضرت مهدی(عج) صرفاً تولّد ساده یک کودک نیست بلکه یک تدبیر غنی‌ساز و ذخیره‌پرور الهی در عالم هستی است. نیمه شعبان نه صرفاً یک ماه تقویمی بلکه یک عنصر تعلیمی و تربیتی در کلّ عالم امکان به راه افتاد. خدای متعال این ذخیره الهی را در پرده غیبت، نگه داشته تا در شرایط مناسب برای تغییر صورت و سیرت جهان ظاهرش سازد. این حقیقیت را کسانی به درستی درک می‌کنند که علاوه بر ایمان در عمق موضوع هم بیندیشند و از سطحی‌نگری شدیداً پرهیز نمایند. به تعبیر رهبر عزیزمان «شاید در تاریخ بشر کمتر دوره‌ای اتفاق افتاده باشد که آحاد بشری در همه جای عالم جامعه بشری به قدر امروز، احساس نیاز به یک منجی داشته باشند.»

این نیاز از کجا برخاسته است؟ انسان‌ها همه ایدئولوژی‌های رنگارنگ بشری را تجربه کرده‌اند و متوجه پوچ بودن و پوک بودن آنها شده‌اند و اکنون شبیه یک انسان تشنه در کویر مانده دچار یک نیازمندی جانکاه شده‌اند. «امروز بعد از آنی که بشر، مکاتب گوناگون و نحله‌های فکری و مسلک‌های گوناگون را تجربه کرده از کمونیسم تا دموکراسی غربی تا لیبرال دموکراسی رایج دنیا با این همه ادعایی که دارند؛ بشر بعد از اینکه اینها را تجربه کرده احساس آسایش نمی‌کند. بشر با این همه پیشرفت‌های علمی حیرت‌آور که بکلّی وضع زندگی را در جهان تغییر داده احساس خوشبختی نمی‌کند. بشریت دچار فقر است، دچار بیماری است و...» این سرخوردگی جوامع بشری که در اثر عدم شایستگی مکاتب در حلّ مسائل انسانها و پاسخ‌گویی به نیازهای اساسی‌شان رخ داده است یک تحدّی اسلامی-قرآنی نیز هست.

به یک زبانی این ندا بلند است که ای ایدئولوگ‌ها، ای تئوریسین‌ها و ای مدّعیان فکر و تدبیر در عالم که طی سال‌ها و قرون متمادی با وعده رساندن انسان‌ها به مدینه‌های فاضله گوناگون برای جوامع بشری اشتغال ذهنی و امید واهی ایجاد کرده‌اید. کجا هستید که این همه یاس و ناامیدی را در انسان‌ها نظاره‌گر باشید و به عدم توانایی خود در حلّ مسائل اساسی جوامع اعتراف کنید؟ به عنوان نمونه در مورد «عدالت» و اجرای آن در بین انسان‌ها چه نغمه‌ها که سروده نشد و چه بلوف‌هایی که به عمل در نیامد؟ کمونیسم با شعار عدالت و به حکومت رساندن طبقه محروم پا گرفت. ولی آیا توانست این ارزش بی‌بدیل بشری یعنی عدالت را مستقر سازد؟ چرا نتوانست؟ چون عدالت به ریشه و خاستگاه مبتنی بر عدل و هماهنگ با عدالتی که در کلّ هستی جریان دارد نیازمند است. شعار عدالت بر پایه شعور عدالت پایه‌گذاری می‌شود و شعور عدالت نیز با شعور هستی باید پیوند زده شود. این آرزو هم قابل تحقق نیست مگر به دست با کفایت حضرت ولی عصر(عج) که در دو بُعد تکوینی و تشریعی با هستی و مصالح اصیل انسانی مرتبط است.

«عدالت به وسیله علم و فناوری پیشرفته امروز قابل حل شدن نیست» عقل و خرد انسانی دو سرمایه بی‌بدیل و فوق‌العاده و نقش‌آفرین در زندگی انسان است لکن این دو، بُرد و قلمرو محدود دارند. اینها کلید سعادت بشر هستند ولی همه کلیدهای سعادت نیز از طریق این دو حل نمی‌شوند. «خرد انسانی نعمت بزرگی است، تجربه نعمت بزرگی است[اینها] نعمت‌های خداست و می‌تواند بسیاری از مشکلات حیات را حل کند لکن برخی از گره‌ها هست که با اینها باز نمی‌شود.» بی‌تردید اگر دو نعمت عقل و علم برای سعادن بشر کفایت می‌کرد و این دو قادر بودند به پرسش‌های اساسی بشر پاسخ دهند خداوند متعال، ایشان را از نعمت عظیم نبوت و امامت برخوردار نمی‌کرد.

به همین دلیل «اینها احتیاج دارند به یک قدرت معنوی و الهی. دست پرقدرت امام معصوم(ع) او می‌تواند این چیزها را انجام دهد.» نه از عوامل معنوی باید غفلت کرد و نه از عوامل مادی. برای اینکه سرشت انسان دو وجهی است و انتظار بشر در آمدن مُصلح جهانی هم باید بر اساس این سرشت و سرنوشت تحلیل نمود.

انتظار، فرصت رشد و اعتلای منتظر است که در صورت «صدق انتظار» تعالی موقعیت فرد و جامعه را رقم می‌زند. «آرامش روانی ناشی از انتظار فرج، این اطمینان نفسی که انسان دارد، که تلاطم ندارد، نقش انسان و دل انسان، این را می‌شود افزایش داد به وسیله دعا، بوسیله استغاثه، بوسیله مناجات با پروردگار.» دعا همان رابطه معنوی است که نصرت الهی را شامل حال منتظر می‌کند و تعجیل در فرج را زمینه‌سازی می‌کند. امام عصر(عج) در بین مردم حاضر هستند ولی ظاهر نیستند و زمان ظهور حضرت به دست خداست. به وسیله دعا می‌توان برای ظهورش امیدوار بود.

وبای مدرن یک آزمون عمومی

حضرت آقا در ادامه فرمایشات خود به رویداد سختی‌آفرین و اضطراب‌زای کرونا پرداختند و از آن به عنوان یک «آزمون» و یک ابتلای عمومی نام بُردند. آزمونی برای دولت‌ها و ملت‌ها. این نگرش خاص و ریشه‌دار در اعتقادات اسلامی، مواجهه همگان را در قبال اوضاعی که اپیدمی ویروس کرونا در کل دنیا و کشور بوجود آورده است تغییر می‌دهد و آرامش فکری و روانی را پدید می‌آورد. وقتی که متوجه شدیم این یک آزمون است خود را برای مواجهه مطلوب با آن آماده می‌کنیم. سختی‌ها و تنگناهای ناشی از شیوع ویروس کرونا قابل انکار نیست و گاهی نیز رنج بسیار فرساینده دارد ولی با رویکرد معنوی و آزمونی به مقدار زیادی رنج و آلام بشری کاهش پیدا می‌کند.

آثار و ابعاد اجتماعی اوضاع کرونایی، بسیار تماشایی و باشکوه است و رفتارهای فردی و اجتماعی را رقم زده است. مجاهدت‌ها، همدلی‌ها و همیاری‌ها به طور خودجوش در اقشار مختلف کشور بروز و ظهور پیدا کرده است به نحوی که گویی در میدان‌های دفاع مقدس در برابر دشمنان بی‌رحم قرار دارند و مجاهدانه مبارزه می‌کنند. « در کنار اینها داوطلبان، آن کسانی که جزو مجموعه‌های درمانی هم نبودند اما داوطلبانه آمدند وارد میدان شدند. طلاب جهادی، دانشجویان جهادی، هزاران بسیجی پر تلاش، هزاران بسیجی در بخش‌های مختلف کشور و آحاد مردم، خدمات باارزشی که واقعاً از توصیف بالاتر است، اینها را ارائه کردند که انسان را حقیقتاً خرسند می‌کند.» گویی که شرایط و موقعیت نظام اسلامی به گونه‌ای است که جز با مدیریت جهادی و تلاش‌های عاشقانه قابل پیشرفت نیست. در این شرایط، محاسبات عقلانی و ابزاری و انتظار یک واکنش دربرابر کُنش‌ها را داشتن کارساز نیست.به همین دلیل، جهاد اقشار مختلف برای ریشه‌کن کردن ویروس کرونا که این ایام در کشور در جریان است قابل تقدیس است و با تداوم آن می‌توان موانع را برداشت و راهها را گشود.

یکی از جلوه‌های اجتماعی و فرهنگی این پدیده شوم در بین ایرانیان همان فرهنگ افتخارآمیز اسلامی-ایرانی است که با مشارکت در این جهاد سلامت، نشان داده شد. با مقایسه این فرهنگ با آنچه در کشورهای اروپایی و آمریکا و رفتارهای سخیفی که از خود نشان دادند، حاکی از تفاوت‌های بنیادی دو سبک زندگی است که از دو جهان‌بینی مختلف ریشه می‌گیرند. «متاسفانه بعضی‌ها تلاش کردند که فرهنگ ایرانی را تحقیر کنند-فرهنگ اسلامی را تحقیر کنند- برای اینکه مردم را متوجه فرهنگ غربی و سبک زندگی غربی بکنند.... متقابلاً فرهنگ و تمدن غربی هم محصول خودش را نشان داد. آنچه در غرب، در کشورهای غربی در اروپا و آمریکا اتفاق افتاد، بعضی از آنها را تلویزیون به ما گفت لکن بعضی از آنها در تلویزیون گفته نمی‌شود.»

روح حاکم بر غرب برای ما پوشیده نیست زیرا گذشته آنها چیزی جز تجاوز، سلطه‌گری، خونریزی و جهان‌گشایی نیست و اکنون نیز با پوششی از ادعاهای دروغین جقوق بشر و امثال آن تداوم دارد. «وقتی که می‌گوییم در غرب یک روح وحشیگری وجود دارد که با ظاهر آراسته و ادکلن‌زده و کراوات بسته‌اش منافاتی ندارد، بعضی‌ها تعجب می‌کنند و انکار می‌کنند، اینها را حال خودشان می‌گویند.» کرونا به عنوان ویروس طبیعی تمام می‌شود، اما آنچه که با بشریت همراه است و به جنایت‌های خود ادامه می‌دهد کرونای استکباری است که حتی از اوضاع ویروس طبیعی نیز قصد بهره‌برداری به نفع خود را دارند. بدون شک، بی‌رحمی‌ها و وحشیگری‌ها به صورت مدرن خطرناک‌تر شده است و برای مقابله با آنها باید برای همیشه پا به رکاب جهت مبارزه حاضر بود و از هیچ توپ و تشری هم نهراسید.

دلالت‌های تربیتی

تبیین حکیمانه حضرت آقا در سخنرانی نیمه شعبان از جهات مختلفی قابل بررسی و استفاده است. حقیقتاً هر یک از متخصصان حوزه علوم انسانی، لااقل تعدادی از آنها می‌توانند در این خصوص به بررسی خاص بپردازند و تولید دانش کنند. جامعه‌شناسان با تحلیل‌های اجتماعی و فرهنگی، روانشناسان با بررسی‌های روانشناختی، هنرمندان از منظر زیباشناختی و هنری و همین طور سایر صاحب‌نظران می‌توانند از یک زاویه خاص تحلیل و تبیین کنند. یکی از وجوه بررسی، حوزه تربیت است. از مفاهیم و مفاد به کار رفته در این سخنرانی چه دلالت‌هایی قابل طرح است؟

نکته اول این است که نظام تعلیم و تربیت در کشور جمهوری اسلامی ایران موظف است ابعاد معنوی و ماورایی تربیت را با دلائل و براهین قوی صراحت ببخشد و از ابهام‌گویی فاصله بگیرند. چگونه ممکن است که کودکان و نوجوانان این کشور را بدون گشودن یک افق روشن در تربیت اسلامی با عنصر امامت و به طور ویژه حضرت ولی عصر(عج) آشنا کنیم؟ فراموش نکنیم که «تربیت مهدوی» یک وجه اجتناب‌ناپذیر نظام تربیتی ماست و در دوره‌های تحصیلی مختلف باید برنامه مشخصی داشته باشیم. قاعدتاً دانش‌آموزانی که دوازده سال در اختیار دستگاه آموزش و پرورش هستند در کنار سایر جنبه‌های تربیت باید «منتظر» حضرت مهدی(عج) پرورش پیدا کنند.

نکته دوم، تاکید بر دشمن‌شناسی و تربیت دانش‌آموزان در همین مدار است. هرگز از این طرز تلقی نباید فاصله بگیریم که نظام جمهوری اسلامی ایران «دشمنان سرشتی» دارد نه «دشمنان عَرَضی». دشمن سرشتی فقط با محو کامل جمهوری اسلامی ایران راضی خواهد شد و البته این رضایت را به گور خواهند بُرد.

نکته سوم، تقویت روحیه جهادی است. این روحیه در همه انواع و ابعاد تربیت قابل پیگیری است. پیشرفت کشور با مدیریت و روحیه جهادی از موانع عبور می‌کند و باعث ابتکار و خلاقیت در عرصه‌های گوناگون می‌شود. با مدیریت‌های آرام، بی‌سروصدا و بروکراتیک، مسائل حل نخواهد شد. از طریق تعلیم و تربیت است که شهروندان جهادی، تربیت خواهند شد و در هر جا که قرار گرفتند با رعایت دو اصل «دقت» و «سرعت» کارها را به پیش خواهند بُرد.

نکته چهارم، تولید سرمایه اجتماعی و گسترش ارزش‌های اجتماعی است. در اوضاع کرونایی و در جهت رسیدگی به نیازمندان ارزش‌هایی مانند: انفاق، ایثار، سخاوت، همدلی و غیره بیش از پیش نمایان گشت و در سطح جهانی نیز انعکاس خوبی داشت. با همین رفتارهای اجتماعی است که کشور عزیز ما توانست با مسائل کرونا به صورت عاقلانه، عالمانه و محاسبه شده‌ برخورد کند. انصافاً باید دولت‌ و ملت را تقدیس کرد که آبروی نظام اسلامی را در سطح جهان تقویت کردند. اکنون مسئولان تربیت اجتماعی، تربیت سیاسی و اخلاقی باید با استفاده از اصول و روش‌های تربیت و برنامه درسی نسبت به گسترش ارزش‌های اجتماعی برنامه مشخص داشته باشند و آن را به نحو مطلوب اجرایی کنند.

*قائم مقام رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار