امیر ناظمی*

ادراک صد سال پیش و چالش صد‌سال بعد

وقتی لورنتس در آزمایشگاهش متوجه شد که پیش‌بینی آب‌وهوا به طرز عجیبی وابسته به موضوعات کوچک و حتی قابل صرف‌نظر است، بشر دریافت که دنیا از آنچه فکر می‌کرده است، پیچیده‌تر است، به‌حدی که باید این دنیا را آشوبناک (Chaotic) بنامد. همان جا بود که سیاستگذاران و دانشمندان از خودشان پرسیدند «آیا بال زدن پروانه‌ای در برزیل می‌تواند تندبادی در مکزیک ایجاد کند؟» (نام مقاله لورنتس که در سال ۱۹۷۲ منتشر کرد.)

کد مطلب: ۱۰۲۸۲۰۷
لینک کوتاه کپی شد

اما حالا دیگر تنها سیاستگذاران و دانشمندان نیستند، بلکه کل بشر از خودش می‌پرسد: «آیا خوردن سوپ خفاش یک انسان در چین می‌تواند یک بحران جهانی بزرگ‌تر از جنگ جهانی ایجاد کند؟ آیا می‌تواند میلیون‌ها انسان را در معرض خطر قرار دهد؟ آیا می‌تواند اقتصاد جهانی را به رکود بکشد؟»

ویروس کرونا این آشوبناکی را بخوبی برای بشر نشان داده است. مواجهه با چنین چالشی اما نیاز دارد به ذهن یا سیستمی که بتواند این چالش‌ها را ببیند و مهارت حل مسأله در دنیای آشوبناک را داشته باشد.

مسائل آشوبناک، راه‌حل‌های چندگانه
حالا ویروس کرونا آزمون دیگری برای شناسایی مدل‌های ذهنی سیاستگذار و تصمیم‌گیری شده است. اگرچه چالش کرونا موضوعی کاملاً بهداشتی و سلامتی است، اما ریشه‌های راه‌حل‌هایش در حوزه‌های دیگر است. تمامی اشتباه از جایی آغاز می‌شود که سیاستگذار هنوز بر رویه آموخته‌ شده و پیشین خود، تلاش دارد تا راه‌حل را تنها در حوزه بهداشت و درمان بیابد.

اپیدمی اما پر است از جنبه‌های اجتماعی، فناورانه و اقتصادی؛ همان جنبه‌هایی که باعث می‌شود از یک بیماری مسری تبدیل به یک اپیدمی شود. جلوگیری از گسترش این اپیدمی در دنیای امروز و مروری بر تجربیات سایر کشورها بخوبی نشان می‌دهد که راه‌حل‌هایی که در سایر حوزه‌ها تولید می‌شوند، حتی بیش از حوزه بهداشت کارآمدی و اثرگذاری داشته است. ممنوعیت پروازها و ورود افراد از چین، رابطه مستقیمی با میزان گسترش اپیدمی در سایر کشورها داشته است. همین یک نشانه، بخوبی نشان می‌دهد که تأثیرگذارترین ابزارها در حوزه‌ای غیر از بهداشت و درمان حضور دارد.
در این یادداشت صرفاً بر جنبه فناوری اطلاعات تأکید کرده‌ام، هرچند باور دارم که سویه‌های اجتماعی و اقتصادی نیز به همین اندازه مهم هستند.

راه‌های سخت، تصمیمات سخت
کارکردهای فناوری اطلاعات در بحران کرونا را می‌توان در چند دسته تقسیم‌بندی کرد؛ همان‌طور که هر تقسیم‌بندی می‌تواند به ذهن و ایده‌های ما ساختارمندی حل مسأله دهد، به‌همان اندازه نیز می‌تواند منجر به نادیده گرفتن برخی از جنبه‌ها شود؛ به این ترتیب بدیهی است که استفاده از هر تقسیم‌بندی چالش‌های خود را نیز دارد. مدل هیلر و بلانگر در خصوص بلوغ دولت الکترونیکی، مدلی قدیمی و پایه‌ای است، اما می‌تواند تا اندازه زیادی این کارکردها را بازنمایی کند. براساس این مدل کارکردهای دولت‌ها در مسیر الکترونیکی‌ شدن از یک چرخه بلوغ برخوردارند و این بلوغ ۵ مرحله یا گام کلیدی دارد؛ در ادامه هر یک از این مراحل به همراه مثال‌هایی در خصوص کرونا آورده می‌شود:

گام۱: حضور در وب
نخستین کارکرد اینترنت، اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی است. وجود منابع اطلاعاتی قابل اعتماد اولین و بدیهی‌ترین کاری است که در بحران‌ها مانند گسترش کرونا باید انجام داد. هرچند این حضور در وب تنها مختص به یک سایت نیست، بلکه در حقیقت منشأ خبرها برای تمامی اپلیکیشن‌ها و سایت‌های دیگر است. به غیر از آگاهی‌بخشی لازم است تا مهم‌ترین نیازها و اطلاعیه‌ها نیز از همان سایت مرجع اعلام شود. از میزان شیوع و داده‌های مربوط به مبتلایان در سراسر کشور تا میزان مرگ‌ومیر افراد یا بیمارستان‌ها و مراکز درمانی یا حتی اطلاعیه‌های مربوط به بخش‌های مختلف از جمله آیین‌نامه‌های دورکاری یا معافیت‌های بیمه‌ای یا … هرچیزی که شهروند برای آن شرایط نیاز به دانستن‌اش دارد. به زبان دیگر همین مرجع نیز تنها کارکرد بهداشت و درمان ندارد بلکه پنجره واحد ارتباط شهروند با نظام حکمرانی در خصوص این بحران است.

گام۲: تعامل دوطرفه
در گام دوم ابزارهایی برای تعامل میان شهروندان با مرجع مسئول نیاز است. نمونه‌هایی از این گام عبارتند از:
۱- ایجاد سامانه‌های تلفنی، USSD و پیامکی برای پاسخ به پرسش‌های شهروندان.
۲- اپ‌ها و سایت‌های تست کرونا برای راهنمایی؛ به‌عنوان مثال اپی که با گرفتن داده‌های فردی (مانند سن و جنسیت) یا وضعیت‌های زمینه‌ای (مانند بیماری) و مکان جغرافیایی بتواند میزان احتمال ابتلا به کرونا را تعیین کند. در حال پیشرفته می‌تواند با استفاده از هوش مصنوعی کمک مناسبی برای غربالگری اولیه باشد.
۳- سامانه‌هایی برای خوداظهاری شهروندان در خصوص وضعیت سلامت‌شان یا مکان‌های جغرافیایی که فرد در آن حاضر بوده است. اینها نمونه‌هایی از ابزارهای فناوری اطلاعات است که می‌تواند به شهروندان در این مسیر کمک کند؛ اما سامانه‌های دیگری نیز در سوی سیستم درمانی نیاز است که سامانه‌هایی که در آن پزشکان و پرستاران بتوانند اطلاعات یکسان و دقیقی از وضعیت بیماران را منتشر کنند.

گام۳: تراکنش داده
تراکنش به معنای دریافت خدمات از دولت یا مراجع مسئول از طریق فضای مجازی است؛ به‌عنوان مثال می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:
۱- نوبت‌گیری در مراکز درمانی: مراکز درمانی برای رسیدگی به وضعیت بیماران دچار چالش‌های بسیاری از جمله کمبود امکانات در مقایسه با نیاز شهروندان هستند. به این ترتیب نوبت‌گیری برای مراجعه به این مراکز نمونه‌ای از دریافت خدمات است.
۲- مشاوره‌های درمانی از پزشک به‌صورت ویدئویی و قابلیت ارجاع فرد گیرنده خدمت به مراکز درمانی توسط پزشک.
۳- درخواست دریافت خدمات مراقبت در خانه (Home-Care): به‌عنوان نمونه دریافت خدمات آزمایشی در منزل خصوصاً برای افرادی که نیازمند آزمایش‌های دوره‌ای یا مقطعی هستند و حضور در آزمایشگاه‌ها یا بیمارستان‌ها هم می‌تواند برای آنان منجر به خطر شود و هم به از بین رفتن نظم در بیمارستان بینجامد. خدمات مراقبتی در بیماری‌های سخت‌درمان (مانند سرطان) می‌تواند به خدمات مراقبتی- تسکینی (Palliative) پیشرفته‌تر نیز بینجامد.

گام۴: یکپارچگی داده
بانک‌های داده مختلف در دولت هر کدام بخشی از تصویر بزرگ مورد نیاز را ارائه می‌دهند. به‌منظور شفاف‌شدن این ضرورت لازم است تا با چند مثال این گام توضیح داده شود:
۱- شناسایی ارتباط نزدیک (Close Contact Detector): افراد مبتلا به کرونا می‌توانند جمعیت زیادی را به شمار مبتلایان بیفزایند. به این ترتیب لازم است تا هر فرد دارای ارتباط نزدیک شناسایی شود. فرض کنید فرد مبتلا به کرونا باشد و حدود یک هفته بعد با ظهور علائم، تست و نهایتاً مشخص شدن نتیجه متوجه شویم که این فرد مبتلا بوده است. بدیهی است که افراد خانواده این فرد در تمامی هفته گذشته که دارای ارتباط نزدیک هستند، نخستین گروهی هستند که دارای ابتلا به کرونا خواهند بود. پس لازم است از پایگاه داده‌های شهروندان اسامی افراد خانوار دریافت‌ شده و در یک بانک داده ذخیره‌سازی شود. همین فرد ممکن است در یک اتوبوس یا تاکسی نیز سوار شده باشد، اگر بتوان سایر افراد آن اتوبوس یا تاکسی شناسایی کرد پس می‌توان درجه دوم از احتمال ابتلا را شناسایی کرد. پس لازم است برای هر اتوبوس یک کد مشخص یا بارکد یا QRکد تعریف شود و افراد در هنگام سوار شدن این اطلاعات را وارد نمایند. همچنین لازم است تا مکان‌های عمومی نیز ملزم به ثبت اتوماتیک افراد باشند تا با مشخص شدن بیماری هر فرد، سایر افرادی که دارای نزدیکی جغرافیایی با فرد بوده‌اند در بانک داده‌ای ذخیره‌سازی شود. همین داده برای هواپیما یا قطار نیز اهمیت دارد.
استفاده از این ابزار در کشورهایی مانند کره‌جنوبی یا سنگاپور بشدت در کنترل کرونا تأثیرگذار بوده است. این امر تنها از طریق به‌اشتراک‌گذاری داده‌ها میان بخش‌های مختلف امکان‌پذیر است.

۲-نقشه ریسک بیماری: افراد بیمار در برخی از مناطق جغرافیایی دارای چگالی بیشتری بوده‌اند؛ به این ترتیب بدیهی است که مناطقی که پذیرای این افراد بوده‌اند، دارای اولویت بیشتری برای ضدعفونی‌سازی یا مقررات خاص رفت و آمد و حضور هستند. نقشه ریسک تنها از طریق داشتن کد ملی بیماران، شماره تلفن همراه و ردیابی مسیر حرکتی فرد بیمار در کشور یا شهر براساس تماس‌های تلفنی وی و تراکنش‌های مالی (مانند دریافت پول از ATM و POS) و استفاده از خدمات عمومی (مانند حضور در هواپیما یا مترو) قابل محاسبه است. به این ترتیب می‌توان نقشه ریسک را شناسایی و برحسب آن میزان ریسک را تعیین کرد. این ریسک امکانات کم ضدعفونی را هدفمند می‌سازد و همچنین مقررات‌گذاری رفت‌وآمد را.

۳-نقشه‌های ردیابی بیمار: کسانی که بیماری آنها قطعی تشخیص داده می‌شود باید ردگیری دو هفته پیش را انجام داد. بر این اساس فرد بیمار از طریق ابزارهایی به‌صورت داوطلبانه یا براساس داده‌های موجود ردیابی شود. در «پروتکل عملیاتی چگونگی سلامت عمومی» که توسط سازمان بهداشت جهانی WHO منتشر شده است، به صراحت قید شده است: لینک داده‌ها با داده‌های محیطی برای شناسایی سایر افراد در معرض خطر ضروری است.

گام۵: مشارکت عمومی
مشارکت عمومی بدون داشتن اطلاعات پایه‌ای افراد و یکپارچگی میان بانک‌های داده اساساً امکان‌ناپذیر است؛ مثلاً اینکه پزشکانی بخواهند در یک مرکز تلفنی به پرسش‌ها پاسخ‌ دهند، نیاز است تا با استفاده از بانک‌های داده‌ای احراز هویت آن پزشک صورت پذیرد؛ در غیر این صورت تنها ابزار سوءاستفاده افزایش می‌یابد. همین ابزار برای توزیع کالاها یا پروتکل‌های توزیع کالاهای حیاتی نیز ضرورت دارد.
در اپیدمی با گسترش سریع همواره خطر کمبود منابع بهداشتی مانند دارو یا تجهیزات فردی یا حرفه‌ای وجود دارد؛ لذا ممکن است فروشگاه‌هایی الکترونیکی حاضر شوند براساس پروتکل دولت به توزیع کالاها براساس سهمیه خانواده یا فرد یا حتی افراد اولویت‌دار اقدام نمایند. این امر نیازمند ارائه داده‌هایی به این فروشگاه‌های الکترونیکی است.
مشارکت عمومی بدون بهره‌مندی از پیش‌زمینه‌های داده‌ای گاه می‌تواند به نتایج سویی بیانجامد.

چرا بخش‌های مختلف، بلوغ الکترونیکی مناسب ندارند؟
نظام بهداشت ایران همچنان تلاش دارد تا پاسخ مشکلات بخش بهداشت و درمان را در همان بخش بهداشت و درمان بیابد. در تمامی سال‌های گذشته این بخش مانند سایر بخش‌ها البته، دیوار بلندی میان خود و سایر زیرنظام‌های حکمرانی کشیده است. پایین بودن میزان‌های به‌اشتراک‌گذاری داده میان بخش‌های مختلف نشانه‌ای از این نگاه است. این بخش نیز هیچ سازوکاری برای رشد شرکت‌های استارتاپی در بخش بهداشت و سلامت نداشته است؛ چرا که رشد بالای استارتاپ‌ها اساساً پیوند خورده با آزادسازی داده و آمادگی نظام اداری برای مشارکت خصوصی-عمومی است. بسیاری از حوزه‌ها که حتی در ابتدا در برابر استارتاپ‌ها ایستادند، در ادامه ناچار به تعریف چارچوب‌های مشخص همکاری شدند، مانند تاکسیرانی یا فروش بلیت هواپیما و قطار. بخش بهداشت و سلامت نیز مستثنی نبوده و سازوکارهای مشخصی برای یکپارچگی سیستم‌های پایه‌ای خود نیز نداشته است؛ حتی در بخش‌های مختلفش، بانک‌های داده‌ای قابل تطبیق و یکپارچگی با هم نیستند.

هنوز نگاه سنتی سیاستگذار در ایران انحصار و محرمانه‌سازی داده است و برای ویروسی که جهانی رشد می‌کند، این نگاه‌ها بسیار آسیب‌پذیر است. شاید کرونا هشداری برای کل نظام اداری باشد تا زودتر برای الکترونیکی‌شدن آماده شود، نه بهداشت که کل بخش‌های حکمرانی.
نه تنها نظام سلامت و بهداشت، بلکه کل ساختار اداری، هنوز به فناوری اطلاعات باور ندارد و بدتر از آن هنوز به آشوبناکی جهان و راه‌حل‌های چندلایه باور ندارد!
برای آنکه می‌توانستیم آماده‌تر از فناوری اطلاعات در بحران کرونا استفاده کنیم، باید کل بخش‌ها و نه تنها بخش سلامت، آمادگی لازم الکترونیکی می‌داشت.

چرا من اینها را می‌نویسم؟
توسعه یک فرآیند عمومی است که باید با همراهی دسته‌جمعی محقق شود. اگر قبول کنیم توسعه آمرانه دورانش به سر آمده است و ناگزیر به یک حرکت جمعی هستیم، پس باید بپذیریم که در هر پدیده و رویدادی فرصتی برای یک ارتقا بیابیم. شاید این حرف‌ها تا چند ماه پیش حرف‌های روشنفکرانه و غیرکاربردی دانسته می‌شد. شاید امروز دیگر حرف‌هایی است از جنس افسوس برای فرصت‌های از دست رفته، که شاید برای فردا یک تجربه شفابخش باشد!
عمومی‌سازی مسائل از طریق نوشتن، آن هم در هنگام چالش‌ها، شاید تنها یک نشانه‌گذاری از سمت ما باشد برای کسانی که فرداها برای چالش‌های مشابه آماده می‌شوند؛ و البته یک پیش‌نیاز توسعه است.
به‌هر حال باید مدام به ارزیابی دست بزنیم و مدام ارتقا بیابیم. باید بدون تعارف به‌دنبال ارتقا باشیم و بدانیم دیروز برای امروز دیر است؛ اما امروز برای فرداها دیر نیست!

*پژوهشگر حوزه سیاستگذاری فناوری

منبع: ایران

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار